که یهو احساس کردم روی گونم به سوزش اومد و روی زمین پرت شد

که یهو احساس کردم روی گونم به سوزش اومد و روی زمین پرت شدم آره،درست فکر کرده بودم
از زبان ات:واییی باورم نمیشه یعنی اون یه دختر و زد
عرررر من چرا ازش کتک خوردم😭
از زبان جیمین:اخ خودمم دلم براش سوخید باورم نمیشه روی یه دختر دست بلند کردم😔🤦🏻‍♀️
ن جیمین اروم باش یه مافیا هیچ وقت نباید عاشق بشه
یهو دیدم مث یه دختر کوچولو داره گریه میکنه تو دلم داشت براش قند آب میشد پس بهش گفتم این دفعه بهت ارفاق میکنم و گفدم خودتو جمع کن ات زمزمه کنان همراه با بلند شدن :مگه برا تو ام مهمه ایشششش🥲😒
از زبان ات:پا شدم و خودمو جمع و جور کردم رفتم دسشویی و صورتمو اب زدم تا شاید یکم گریه ام بند بیاد و موفق هم شدم:))
از زبان جیمین:باید هر طور شده دلش و بدست بیارم اخه از طرف بهترین دوستم یه مهمونی تو بار دعوت شدم و همه با دوست دختر هاشون میان منم میخام اونو به عنوان دوست دخترم ببرم همراهم پس رفتم ببینم کجاعه دیدم تو سالن نیس فک کنم تو اتاقشه
از زبان ات:صورتمو شستم رفتم تو اتاق خودمو رو تختم پرت کردم داشتم به بدبختیام فک میکردم ولی بخاطر گریه های زیادی که کرده بودم خیلی سریع خابم برد(ات خابش سبکه برعکس من😂)
ولی با صدایی که شنیدم ‌بیدار شدم🥲😑

شرطا ۵لایک۷کامنت
ببخشید کمه 😁😆