عشق مافیایی
عشق مافیایی
Part=10
(پرش زمانی ساعت 9 و نیم)
ویو کاترین
رفتم از اتاقم بیرون (قبلش دوش گرفته بود و مراقبت پوستی و موهاش و درست کرده بود و... برا همین تا الان تو اتاقش بوده)
دیدم کوک توی اشپزخونس و داره اب میخوره رفتم سمتش..
+جونگکوک
_بله
+میگم نظرت چیه ی فیلم ترسناک ببینیم؟
_هوم خوبه
_چ فیلمی میخوای ببینیم؟
+نمیدونم حالا ی چیزی انتخاب میکنیم
+پس قبوله؟
_اره اوکیه
+خوبه پس من برم خوراکی بیارم
(پرش زمانی نیم ساعت بعد)
ویو کاترین
خب اینم از خوراکیا
+جونگکوک بیا
_اومدم
جونگکوک اومد نشست و فیلم و گذاشتیم
_از فیلم ترسناک ک نمیترسی
+نه بابا اوکیم
ذهنش
دارم کیو گول میزنم
( یه ربع بعد)
بعد ی ربع ک از فیلم گذشت ی دفعه صحنه هایتینگ فیس اومد(پرش توی دوربین) از ترس جیغی زدم و پریدم بغل کوک
لپام از خجالت سرخ شد و سریع از بغلش اومدم بیرون
+ببخشید
_مشکلی نیست فک کردم نمیترسی 😂؟
+اخه یه دفعه ای شد 😂
دوتاشون میخندن و هم زمان بعد تموم شدن خندشون اسم همو صدا میزنن
+جونگکوک
_کاترین
دوباره 😂
+خب تو بگو اول
_خی راستش من ی مدتی ک بهت علاقه مند شدم میخواستم بدونم ک حسم بهت دوطرفه هست یا نه
برای ی لحضه قلبم احساس کردم نمی تپه بعد ک ب خودم اومدم گفتم
+منم میخواستم همین و ازت بپرسم
_واقعا پس تو هم دوسم داری؟
+اوهوم
کوک ویو
بعد این حرفش انگار دنیا رو بهم دادن بغلش کردم و گفتم
_خوشحالم حسه تو هم همینه
+ولی کوک ب باباهامون چی بگیم؟
_من فک کنم بابام درکم کنه چون عشق مامان و بابامم همینجوری بود
+هوف خداکنه بابای منم قبول کنه و درکم کنه
_نگران نباش بیا ادامه فیلم و ببینیم هوم؟
+اره ولش کن
(پرش زمانی بعد فیلم)
ویو کاترین
دیدم....
تادا بالاخره به هم گفتن البته میخواستم ی خورده دیر تر بگن ولی گفتم ک دیگه جون ب لبتون نکنم 😂
راستی این وانشات فصل 2 هم داره
شرطا
10 لایک
5کامنت
❤️✨🧚♀
Part=10
(پرش زمانی ساعت 9 و نیم)
ویو کاترین
رفتم از اتاقم بیرون (قبلش دوش گرفته بود و مراقبت پوستی و موهاش و درست کرده بود و... برا همین تا الان تو اتاقش بوده)
دیدم کوک توی اشپزخونس و داره اب میخوره رفتم سمتش..
+جونگکوک
_بله
+میگم نظرت چیه ی فیلم ترسناک ببینیم؟
_هوم خوبه
_چ فیلمی میخوای ببینیم؟
+نمیدونم حالا ی چیزی انتخاب میکنیم
+پس قبوله؟
_اره اوکیه
+خوبه پس من برم خوراکی بیارم
(پرش زمانی نیم ساعت بعد)
ویو کاترین
خب اینم از خوراکیا
+جونگکوک بیا
_اومدم
جونگکوک اومد نشست و فیلم و گذاشتیم
_از فیلم ترسناک ک نمیترسی
+نه بابا اوکیم
ذهنش
دارم کیو گول میزنم
( یه ربع بعد)
بعد ی ربع ک از فیلم گذشت ی دفعه صحنه هایتینگ فیس اومد(پرش توی دوربین) از ترس جیغی زدم و پریدم بغل کوک
لپام از خجالت سرخ شد و سریع از بغلش اومدم بیرون
+ببخشید
_مشکلی نیست فک کردم نمیترسی 😂؟
+اخه یه دفعه ای شد 😂
دوتاشون میخندن و هم زمان بعد تموم شدن خندشون اسم همو صدا میزنن
+جونگکوک
_کاترین
دوباره 😂
+خب تو بگو اول
_خی راستش من ی مدتی ک بهت علاقه مند شدم میخواستم بدونم ک حسم بهت دوطرفه هست یا نه
برای ی لحضه قلبم احساس کردم نمی تپه بعد ک ب خودم اومدم گفتم
+منم میخواستم همین و ازت بپرسم
_واقعا پس تو هم دوسم داری؟
+اوهوم
کوک ویو
بعد این حرفش انگار دنیا رو بهم دادن بغلش کردم و گفتم
_خوشحالم حسه تو هم همینه
+ولی کوک ب باباهامون چی بگیم؟
_من فک کنم بابام درکم کنه چون عشق مامان و بابامم همینجوری بود
+هوف خداکنه بابای منم قبول کنه و درکم کنه
_نگران نباش بیا ادامه فیلم و ببینیم هوم؟
+اره ولش کن
(پرش زمانی بعد فیلم)
ویو کاترین
دیدم....
تادا بالاخره به هم گفتن البته میخواستم ی خورده دیر تر بگن ولی گفتم ک دیگه جون ب لبتون نکنم 😂
راستی این وانشات فصل 2 هم داره
شرطا
10 لایک
5کامنت
❤️✨🧚♀
۲۶.۵k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.