وقتی تو کنسرت تیر میخوره

وقتی تو کنسرت تیر می‌خوره

پارت ششم

بلاخره تونستن شوگا رو از پسره برش دارن
شوگا رو نشوندیمش به گوشه و بهش آب دادیم تا حالش بهتر بشه منم بغلش سمت راستش نشستم و بقیه پسرا هم دورمون نشستن
ات:آخه چرا اینطوری کردی نمیگی یه وقت این یه چیزیش می‌شد
شوگا:خب بشه به درک
ات:خب بعدش تورو می‌بردن زندان
شوگا:مگه برات مهمه که ببرنم زندان
ات:معلومه که مهمه تو مثل داداشمی (و اینگونه کند زدم تو صحنه ی احساسیشون)
پسرا:عهههه
شوگا:فقط داداش؟
ات: حالا بعد بهت میگم..بیاین بریم بالا
رفتیم تو خونه و هرکی رفت تو اتاق خودش اومدم برم تو اتاقم که دستم از طرف شوگا کشیده شد و چسبیدم به دیوار
ات:چیکار می‌کنی ؟
شوگا:گفتی بعد بهم میگی
ات: چیو
شوگا:ات من دوست دارم ... می‌دونم توهم دوسم داری لطفاً دست از این لجبازی کردنات بردار
ات: واقعاً نمی‌دونم الان چی بگم
شوگا:‌ با من قرار میزاری؟
ات:آ... آره
با گذاشتن لباش رو لبام از ته دلم ذوق کردم و چشمامو بستم
بعد از چند ثانیه از هم جدا شدیم
ات:دست جونگ کوک درد نکنه که
شوگا:آره واقعا اگه اون نبود تو می‌رفتی با یکی دیگه قرار میزاشتی
ات:ببخشید اون حرفو زدم میخواستم سوتی که دادم رو جمع کنم
شوگا: چقدرم جمعش کردی (خنده)
ات:من دیگه خوابم میاد برم بخوابم
شوگا:باشه
ات:شب بخیر
اومدم برم اتاقم که دستمو گرفت
شوگا:کجا میری باید بیای تو اتاق من
ات:براچی ؟
شوگا:چون دیگه دوست دخترمی می‌خوام پیشم بخوابی
ات:آخه
شوگا:آخه نداره
ات:من تو اتاقم راحت ترم
شوگا: باشه پس من میام تو اتاقت
ات:نهههه تنهایی راحت دارم
نامجون:ات انقدر اذیت نکن دیگه برو تو اتاقش بزار ماهم بخوابیم (بلند)
ات:ای وای صدامون رو شنید
شوگا:بیا بریم
ات:باش
و شب رو بغل رلم خوابیدم 🥳(زهر مار من دارم گریه می‌کنم تو خوشحالی 😭😭)
صبح
از خواب بیدار شدم که دیدم یونگی هم بیداره
ات: صبح بخیر
شوگا:صبح بخیر
ات:چقدر زود بیدار شدی ؟ درد داری؟
شوگا:نه درد ندارم فقط دیگه خوابم نمیومد
ات:عجیبه
شوگا:پاشو بریم صبحونه
ات:بریم
تا رفتیم پایین سر میز همه یه جوری نگامون می‌کردن که باعث می‌شد نتونم راحت غذامو بخورم
ات:چرا اینطوری نگام میکنین؟
جیمین : دیشب کاری کردین ؟
ات:معلومه که نه
جونگ‌کوک:معلومه که آره
تهیونگ:آخه رو گردنت کبوده
ات: کبود!؟(😳)
همه:آره
ات:اما ما که کاری...
شوگا نزاشت حرفم تموم بشه و گفت
شوگا: کار منه من کبودش کردم
ات:کی!
شوگا:همون موقع که خواب بودی
ات:آخه کرم داری براچی ؟
شوگا:برای اینکه همه بدونن صاحب داری
دیگه چیزی نگفتم تو دلم داشتم از ذوق میمردم که یهو جیمین و جیهوپ خندیدن
متعجب بهشون نگاه کردم که گفتن
جیمین:نگاه ات چه ذوقی کرد (خنده ی زیاد)
تا اینو گفت از رویه صندلی افتاد و خجالت و ذوقم باهم...‌‌
دیدگاه ها (۸)

وقتی تو کنسرت تیر میخوره خجالت و ذوقم باهم قاطی شد و رفتم زی...

وقتی تو کنسرت تیر میخورهپارت هفتم شیش ماه بعد با صدای زنگ گو...

وقتی تو کنسرت تیر میخورهپارت پنج گوشیم رو در آوردم که دیدم ن...

وقتی تو کنسرت تیر میخوره پارت چهارمات:نه من رو تو کراش نیستم...

وقتی دخترشو دوست نداشت 💔پارت آخردکتر: خوشبختانه خطر رفع شده....

وقتی حواست نی دستت میخوره به..... اهم 😂😐نامی: اتات: ام...ببش...

سلام فیک جدید به همراه انجام فیک قبلی اسلاید ۲ تو سولی می‌فه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط