من تنها نیستم پارت دو

من تنها نیستم *پارت دو*
ات:باشه
.....
*بعد پذیرایی*
جیمین:خب ات میخوای بریم بیرون حالت بهتر شه
ات:خب...
یونجون:آره بریم
جیمین:آیا تو اتی؟
یونجون:اوپاشم که
ات:عه یونجون
یونجون:خب نمیخوام باهات حرف بزنه
جیمین:منم سونبشم میخوام باهاش حرف بزنم
ات:پسرا!دعوا نداریم جیمین بنظرم بریم شهر بازی
جیمین :پس آماده شو بریم
ات:اوکی
*شهر بازی*
یونجون:بریم ترن هوایی؟
ات:بریم
جیمین:آیده خوبیه بریم
*بعد شهر بازی*
یونجون:ات امروز رو بیا پیش من بخواب
ات:چرا مگه خودم خونه ندارم؟
یونجون:نه میگم شب رو شراب بزنیم
ات:آها اوکی
جیمین:منم بیام؟
یونجون:ن...
ات:آره حتما بیا
یونجون:هعیییی
ات:چیزی شده؟
یونجون :نه هیچی
ات:راستی بچه ها ی خبر خوب
یونجون:چی؟
ات:من فردا به قرار میرم
جیمین:با کی؟
ات:با کای
یونجون:خیر نمیشه
جیمین:اصلا راه نداره
ات:چرا؟
جیمین:چون رفیق صمیمیه
یونجون:چون نمیخوام دوست پسر داشته باشی
ات:اوکی حالا چیکار کنم؟
یونجون:بگو نمیری
ات:اوکی نمیرم
جیمین:آفرین حالا برین خونه
*خونه*
ات:یونجون نخور اینقدر میمیری ها
جیمین:یکم آروم بچه
یونجون:خیلی شیرینه
ات:کجاش شیرینه
یونجون:واقعا شیرینه
جیمین:از هم سوال بپرسیم؟
یونجون:پایم
ات:اوکی