پارت ۱5
پارت ۱5
دید یانگ سو داره با تلفن حرف میزنه
یانگ سو :اره میدونم باشه نمیخواد بهم بگی حواسم هست مراقبشم
مانیانا از حرفاش چیزی نمیفهمه ولی بهش مشکوک میشه ولی. بعدش فراموش میکنه
:«پرشی زمانی»:/فردا/
فردا آماده میشن تا برن بیرون
ا/ت آماده میشه (اسلاید ۲)
مانیانا و یانگ سو هم آماده میشن (اسلاید ۳)
از حق نگذریم ا/ت یه خورده حسودی میکنه ....
خب میرن توی پارک میبین یه ماشین ارورس
میاد دنبالشون رو همه میرن تفریح
لی نو :میخواید امشب بیاد به مهمونی ما ؟
یانگ سو :مهمونی؟
لی نو یه چشمک میزنه ولی بعد از چشمک لی نو ،یانگ سو دپ میشه......
مانیانا : مهمونی؟
لی نو :اره امشب میاد دیگه ؟
ا/ت:نمیدونم مانیانا میای؟
مانیانا:اوک میام.
بعد از اینکه دور زدن
مانیانا و ا/ت جلو در خونشون پیاده شدن و یانگ سو یا همون جونگین با لی نو رفتن یه دوری بزنن
!«توی ماشین »!
یانگ سو :ماجرا مهمونی چیه ؟
لی نو :یادت رفته بابای اونا رییس بانک مرکزیه
یانگ سو :خب باشه
لی نو :عاشقی همه چی رو یادت بُرده ها
این یه عملیات ما باید از دختراش به عنوان گروگان استفاده کنیم همشون رو یادت رفت
یانگ سو : میخوای توی مهمونی چیکار کنی ؟
لی نو :میاریمش خونه همه مهمون ها هم افراد خودمون هستن پس اونا رسمن. میان توی تله....
یانگ سو :منو برسون خونه ..
لی نو :چرا ؟
یانگ سو :اگر نمیبری پیدام کن خودم میرم ..
لی نو :باشه بابا قهر نکن 😒
لی نو بدون هیچ حرف دیگه ای یانگ سو رو میرسونه خونه.
؟«طرف دخترا »؟
مانیانا :ا/ت بیا بریم ....
ا/ت:کجا ؟
مانیانا:بریم لباس بگیریم
ا/ت:ول کن من یه هودی میپوشم با شلوار بگم
مانیانا :برو گم شو مهمونی سلطنتیه....
ا/ت:پوف برو واسه خودت هر چی گرفتی واسه منم بگیر ....
مانیانا میگیره میکشش و به زور میبرش خرید لباس.........
دید یانگ سو داره با تلفن حرف میزنه
یانگ سو :اره میدونم باشه نمیخواد بهم بگی حواسم هست مراقبشم
مانیانا از حرفاش چیزی نمیفهمه ولی بهش مشکوک میشه ولی. بعدش فراموش میکنه
:«پرشی زمانی»:/فردا/
فردا آماده میشن تا برن بیرون
ا/ت آماده میشه (اسلاید ۲)
مانیانا و یانگ سو هم آماده میشن (اسلاید ۳)
از حق نگذریم ا/ت یه خورده حسودی میکنه ....
خب میرن توی پارک میبین یه ماشین ارورس
میاد دنبالشون رو همه میرن تفریح
لی نو :میخواید امشب بیاد به مهمونی ما ؟
یانگ سو :مهمونی؟
لی نو یه چشمک میزنه ولی بعد از چشمک لی نو ،یانگ سو دپ میشه......
مانیانا : مهمونی؟
لی نو :اره امشب میاد دیگه ؟
ا/ت:نمیدونم مانیانا میای؟
مانیانا:اوک میام.
بعد از اینکه دور زدن
مانیانا و ا/ت جلو در خونشون پیاده شدن و یانگ سو یا همون جونگین با لی نو رفتن یه دوری بزنن
!«توی ماشین »!
یانگ سو :ماجرا مهمونی چیه ؟
لی نو :یادت رفته بابای اونا رییس بانک مرکزیه
یانگ سو :خب باشه
لی نو :عاشقی همه چی رو یادت بُرده ها
این یه عملیات ما باید از دختراش به عنوان گروگان استفاده کنیم همشون رو یادت رفت
یانگ سو : میخوای توی مهمونی چیکار کنی ؟
لی نو :میاریمش خونه همه مهمون ها هم افراد خودمون هستن پس اونا رسمن. میان توی تله....
یانگ سو :منو برسون خونه ..
لی نو :چرا ؟
یانگ سو :اگر نمیبری پیدام کن خودم میرم ..
لی نو :باشه بابا قهر نکن 😒
لی نو بدون هیچ حرف دیگه ای یانگ سو رو میرسونه خونه.
؟«طرف دخترا »؟
مانیانا :ا/ت بیا بریم ....
ا/ت:کجا ؟
مانیانا:بریم لباس بگیریم
ا/ت:ول کن من یه هودی میپوشم با شلوار بگم
مانیانا :برو گم شو مهمونی سلطنتیه....
ا/ت:پوف برو واسه خودت هر چی گرفتی واسه منم بگیر ....
مانیانا میگیره میکشش و به زور میبرش خرید لباس.........
۴.۶k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.