انگاه که مرا دید
დ .•*””*• p. 18•*””*•.დ
جونگکوک: پس شروع میکنیم
جونگکوک دستش رو حلقه کرد و ات دست جونگکوک رو گرفت و به سمت تالار برای سخنرانی رفتن
جونگکوک: خیلی ممنون تا اینجا با من همراه بودی
ات: خواهش میکنم
جونگکوک: بهتره که اراعه تو اول باشه
ات: من من
جونگکوک: اره
ات: چشم
مجری: دعوت می کنم از خانم لی ات منشی اقای جعون جونم
ات: خدا لعنت کنه اقای جعون گیر تو افتادم
من از اراعه می ترسم
ویو ایشا
چی ات اراعه داره
خرابش میکنم
ات: خیلی ممنون که تشریف اوریدید
امروز می خوایم درمورد چیزی که قرن ها رو جابه جا میکنه چیزی که به ما کمک میکنه تا زندگی بهتری داشته باشیم
محصول شرکت سامسونگ که می خواست محصول جدید بیاد بالا از صفحه پروژکتور که برق ها قط شد و همه جا به سکوت رفت
ات: لعنتی
ویو جونگکوک
اوه ات داره خوب اراعه میده
که یهو برق ها قط شد
جونگکوک: تف تو روت
که اون موقعه ایشا امد
اوه وا چرا برقا رفت
کی داشت اراعه می داد دیر رسیدم امان از کار زیاد
که یهو جونگکوک در گوش ایشا گفت:می دونم همه زیر سره توعه پس برو و همه چی رو درست کن
ایشا: من هیچ کاری نکردم چرا برق ها رفت هان؟؟
جونگکوک: خودت رو به اون راه نزن می دونم کار توعه
ایشا: من چرا فکر میکنی همه چی کار منه هان؟؟
جونگکوک: ایشا بهت میگم برو برق رو وصل کن
که ایشا: داد زد چی می خواین از جون من اقای جعون جونگکوک
تهیونگ: دست نگهدارید کار من بود
خماری😂
__________
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یونتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#کیپاپ
جونگکوک: پس شروع میکنیم
جونگکوک دستش رو حلقه کرد و ات دست جونگکوک رو گرفت و به سمت تالار برای سخنرانی رفتن
جونگکوک: خیلی ممنون تا اینجا با من همراه بودی
ات: خواهش میکنم
جونگکوک: بهتره که اراعه تو اول باشه
ات: من من
جونگکوک: اره
ات: چشم
مجری: دعوت می کنم از خانم لی ات منشی اقای جعون جونم
ات: خدا لعنت کنه اقای جعون گیر تو افتادم
من از اراعه می ترسم
ویو ایشا
چی ات اراعه داره
خرابش میکنم
ات: خیلی ممنون که تشریف اوریدید
امروز می خوایم درمورد چیزی که قرن ها رو جابه جا میکنه چیزی که به ما کمک میکنه تا زندگی بهتری داشته باشیم
محصول شرکت سامسونگ که می خواست محصول جدید بیاد بالا از صفحه پروژکتور که برق ها قط شد و همه جا به سکوت رفت
ات: لعنتی
ویو جونگکوک
اوه ات داره خوب اراعه میده
که یهو برق ها قط شد
جونگکوک: تف تو روت
که اون موقعه ایشا امد
اوه وا چرا برقا رفت
کی داشت اراعه می داد دیر رسیدم امان از کار زیاد
که یهو جونگکوک در گوش ایشا گفت:می دونم همه زیر سره توعه پس برو و همه چی رو درست کن
ایشا: من هیچ کاری نکردم چرا برق ها رفت هان؟؟
جونگکوک: خودت رو به اون راه نزن می دونم کار توعه
ایشا: من چرا فکر میکنی همه چی کار منه هان؟؟
جونگکوک: ایشا بهت میگم برو برق رو وصل کن
که ایشا: داد زد چی می خواین از جون من اقای جعون جونگکوک
تهیونگ: دست نگهدارید کار من بود
خماری😂
__________
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یونتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#کیپاپ
۶.۱k
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.