پارت7*
پارت7*
فصل1*
ا/ت
یه فرد قریبه با قیافه ترسناک وارد اتاق شد فرد قریبه کسی بود که قرار بود با جیمین ازدواج کنه اسمش سونا بود
ا/ت: تو کی هستی چرا تو اتاق مایی؟
جیمین: من خودم حسابشو میرسم تو نگران نباش عزیزم
سونا: منو یادت نمیاد جیمین منم سونا
جیمین: چیییی تو؟
ا/ت: جیمین این کیه؟
سونا: من زن قبلیه جیمینم قرار بود باهم ازدواج کنیم بخاطره اینکه حانواده ما از مافیا بودن دس کشیدن ازدواج نکردیم
ا/ت: جیمین اینایی که میگه راسته؟
جیمین: ببین عشقم برات توضیح میدم
ا/ت: عشقم؟
جیمین: تو اینجا چیکار میکنی سونا خانوادت از مافیا بودن دس کشیدن خب به من چه حالا گورتو از جلو چشمم گم کن
سونا: عشقم بیا برگرد پیشم
ا/ت: عشقم صداش نکنننننن
جیمین: سونا توچرا اومدی اینجا
دو روز بعد*
ا/ت
دلم شکسته بود دو روزه نرفتم خونه گوشیمو خاموش کردم تو خیابون راه میرفتم گریه میکردم یهو جیمینو ته هیونگ و جورینا رو دیدم
جیمین: عشقم تو خوبی حالت خوبه؟
ا/ت: عشقم بورو با سونا جونت داشتی باهاش ازدواج میکردی دیگه چرا نرفتی باهاش برو دیگهههه
جیمین: عشقم بیا خونه همه چیو برات توضیح میدم ازم دور نشو خودت میدونی بدون تو میمیرم
جورینا: زن داداش تو کجا بودی؟
تهیونگ: زن داداش برگرد جیمین همه چیو توضیح میده منو جورینا هم تا جایی که میدونیم بهت میگیم
جیمین: راس میگن برگرد منو جورینا و تهیونگ برات توضیح میدیم تروخدا برگرد
جورینا: برگرد مامان بابا خیلی نگرانتن
تهیونگ: راس میگه زن داداش بیا برگردیم
دو ساعت بعد*
ا/ت
من برگشتم خونه ولی هنوز از جیمین ناراحتم داشتم گریه میکردم یهو...
گفتم تا شب میزارم😁
فایتینگگگ🫂🫀
@company_kpopstar
فصل1*
ا/ت
یه فرد قریبه با قیافه ترسناک وارد اتاق شد فرد قریبه کسی بود که قرار بود با جیمین ازدواج کنه اسمش سونا بود
ا/ت: تو کی هستی چرا تو اتاق مایی؟
جیمین: من خودم حسابشو میرسم تو نگران نباش عزیزم
سونا: منو یادت نمیاد جیمین منم سونا
جیمین: چیییی تو؟
ا/ت: جیمین این کیه؟
سونا: من زن قبلیه جیمینم قرار بود باهم ازدواج کنیم بخاطره اینکه حانواده ما از مافیا بودن دس کشیدن ازدواج نکردیم
ا/ت: جیمین اینایی که میگه راسته؟
جیمین: ببین عشقم برات توضیح میدم
ا/ت: عشقم؟
جیمین: تو اینجا چیکار میکنی سونا خانوادت از مافیا بودن دس کشیدن خب به من چه حالا گورتو از جلو چشمم گم کن
سونا: عشقم بیا برگرد پیشم
ا/ت: عشقم صداش نکنننننن
جیمین: سونا توچرا اومدی اینجا
دو روز بعد*
ا/ت
دلم شکسته بود دو روزه نرفتم خونه گوشیمو خاموش کردم تو خیابون راه میرفتم گریه میکردم یهو جیمینو ته هیونگ و جورینا رو دیدم
جیمین: عشقم تو خوبی حالت خوبه؟
ا/ت: عشقم بورو با سونا جونت داشتی باهاش ازدواج میکردی دیگه چرا نرفتی باهاش برو دیگهههه
جیمین: عشقم بیا خونه همه چیو برات توضیح میدم ازم دور نشو خودت میدونی بدون تو میمیرم
جورینا: زن داداش تو کجا بودی؟
تهیونگ: زن داداش برگرد جیمین همه چیو توضیح میده منو جورینا هم تا جایی که میدونیم بهت میگیم
جیمین: راس میگن برگرد منو جورینا و تهیونگ برات توضیح میدیم تروخدا برگرد
جورینا: برگرد مامان بابا خیلی نگرانتن
تهیونگ: راس میگه زن داداش بیا برگردیم
دو ساعت بعد*
ا/ت
من برگشتم خونه ولی هنوز از جیمین ناراحتم داشتم گریه میکردم یهو...
گفتم تا شب میزارم😁
فایتینگگگ🫂🫀
@company_kpopstar
۷.۵k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.