جهنم من با او🍷فصل 1
جهنم من با او🍷فصل 1
# پارت ۵
ویو ا.ت : یه دفعه کوک کمرم رو ول کرد که یه چرخی خوردم سطل زباله رو سرم خالی شد که همه شروع کردن به خندیدن کوک اومد جلو و چونم رو گرفت و گفت ....
کوک : اینم نتیجه کاری که کردی ( پوزخند )
ا.ت : ( بغض ) مگه چیکارت کردم عوضی ها ؟
کوک : خودتو به اون را نزن
ویو ا.ت : بغضم گرفته بود تو قلوم یه سنگینی خواسی رو حس میکردم دیگه نتونستم و بغضم تبدیل به اشک شد یونهی و سوجینا اومدن پشم که دلداریم بدن که یه دفعه صدایی از دور بلند شد ....
& کی جرعت کرده خواهرمو اذیت کنه ؟ ( میاد جلو ) بهبه جونگکوک خوان رفیق قدیمی پارسال دوست امسال آشنااااا
همه : خدای من اون ... اون شیالکس یکی از معروف ترین مدل های کره هستش
ا.ت : اوپااااااا ( اشک )
کوک : تو ... تو خواهر ا.تی ؟
الکس : اوممم واقعا ازت توقع نداشتم
ویو ا.ت : امروز رو بیش از اندازه سوپرایز شدم دیگه نمیکشیدم که یه دفعه سرم گیج رفت و سیاهی ....
ویو الکس : چون میدونستم ا.ت کم خونی داره متوجه شدم سرش گیج میره سریع دویدم سمتش و گرفتمش ....
ویو کوک : ا.ت بیهوش شد الکس سریع گرفتتش وای خدا چرا وقتی از حال رف نگرانش شدم ؟ نه بیخیال اصلا به من چه ... چند دیگه از رفتنشون نگذشته بود که جیمین اومد پیشم ...
جیمین : کوک اونی که تایر ماشینت رو پنچر کرد ا.ت نبود سِتونا بود
کوک : چی ؟ سِتونا ؟ اون این کارو کرد ؟
جیمین : باور نمیکنی ؟ بیا اینم فیلم
ویو کوک : فیلم رو نشون داد واقعا سِتونا بود الکس زندم نمیزاره ...
جیمین : داداش ریدی به خدا
کوک : اوکی حرف نزن
جیمین : برو معذرت خواهی کن
کوک : غرورم رو زیر پا بزارم ؟ نه امکان نداره
ویو کوک : داشام فکر میکردم که ستونا اومد پیشم
سِتونا : ددی ... حالا که اون ا.ت هرزه رفته میای برقصیم ؟
کوک : ( یه سیلی رو صورت سِتونا خالی میکنه ) حواست سر جاش باشه راجبش درست حرف بزن خودت از اون بد تری یه بار دیگه به من بگی ددی و خودتو به من بمالی چنان بلایی سرت میارم چنان تا حد مرگ شکنجت میکنم صدا بز بدی فهمیدی ؟ ( به صورت عصبی و ترسناک )
سِتونا : آ ... حق.. آر ... آره ( داره اشک تمساح میریزه )
کوک : خوبه برو گم شو
☆ پرش زمانی به یک هفته بعد
ویو ا.ت : ......
# پارت ۵
ویو ا.ت : یه دفعه کوک کمرم رو ول کرد که یه چرخی خوردم سطل زباله رو سرم خالی شد که همه شروع کردن به خندیدن کوک اومد جلو و چونم رو گرفت و گفت ....
کوک : اینم نتیجه کاری که کردی ( پوزخند )
ا.ت : ( بغض ) مگه چیکارت کردم عوضی ها ؟
کوک : خودتو به اون را نزن
ویو ا.ت : بغضم گرفته بود تو قلوم یه سنگینی خواسی رو حس میکردم دیگه نتونستم و بغضم تبدیل به اشک شد یونهی و سوجینا اومدن پشم که دلداریم بدن که یه دفعه صدایی از دور بلند شد ....
& کی جرعت کرده خواهرمو اذیت کنه ؟ ( میاد جلو ) بهبه جونگکوک خوان رفیق قدیمی پارسال دوست امسال آشنااااا
همه : خدای من اون ... اون شیالکس یکی از معروف ترین مدل های کره هستش
ا.ت : اوپااااااا ( اشک )
کوک : تو ... تو خواهر ا.تی ؟
الکس : اوممم واقعا ازت توقع نداشتم
ویو ا.ت : امروز رو بیش از اندازه سوپرایز شدم دیگه نمیکشیدم که یه دفعه سرم گیج رفت و سیاهی ....
ویو الکس : چون میدونستم ا.ت کم خونی داره متوجه شدم سرش گیج میره سریع دویدم سمتش و گرفتمش ....
ویو کوک : ا.ت بیهوش شد الکس سریع گرفتتش وای خدا چرا وقتی از حال رف نگرانش شدم ؟ نه بیخیال اصلا به من چه ... چند دیگه از رفتنشون نگذشته بود که جیمین اومد پیشم ...
جیمین : کوک اونی که تایر ماشینت رو پنچر کرد ا.ت نبود سِتونا بود
کوک : چی ؟ سِتونا ؟ اون این کارو کرد ؟
جیمین : باور نمیکنی ؟ بیا اینم فیلم
ویو کوک : فیلم رو نشون داد واقعا سِتونا بود الکس زندم نمیزاره ...
جیمین : داداش ریدی به خدا
کوک : اوکی حرف نزن
جیمین : برو معذرت خواهی کن
کوک : غرورم رو زیر پا بزارم ؟ نه امکان نداره
ویو کوک : داشام فکر میکردم که ستونا اومد پیشم
سِتونا : ددی ... حالا که اون ا.ت هرزه رفته میای برقصیم ؟
کوک : ( یه سیلی رو صورت سِتونا خالی میکنه ) حواست سر جاش باشه راجبش درست حرف بزن خودت از اون بد تری یه بار دیگه به من بگی ددی و خودتو به من بمالی چنان بلایی سرت میارم چنان تا حد مرگ شکنجت میکنم صدا بز بدی فهمیدی ؟ ( به صورت عصبی و ترسناک )
سِتونا : آ ... حق.. آر ... آره ( داره اشک تمساح میریزه )
کوک : خوبه برو گم شو
☆ پرش زمانی به یک هفته بعد
ویو ا.ت : ......
۵.۴k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.