غافل از اینکه جیمین داره مارو نگا میکنه
غافل از اینکه جیمین داره مارو نگا میکنه
کیسه هاش از دستش میوفته و ما سریع جدا میشیم و نگاش میکنیم
[آیشش ایونن میی گندد زدییی،من ک°صخلم که دارم تو فضای باز میبوسمششش]
کوک:هیونگ... چیزی نیس
راست میگه فقط داشتیم رو بوسی میکردیم
کوک برگشت بهم نگا کرد
کوک:دروغت یکم ضایه نبود؟
جیمین:(تو شوک)الان هیچی نمیخوام بشنوم... تو خونه توضیح میدید....
پرش زمانی به داخل ون
توی ون بودیم همه داشتن درباره خریداشون حرف میزدن که با سه تا(ایون می،جیمین،کوک)به یه جا زل زده بودیم
شوگا:شماها چطونه؟
جین:اره از وقتی سوار ون شدیم هیچی نمیگین
کوک:ترجیح میدم فعلا چیزی نگم
همینطور
با قیافه های متعجب نگامون میکردن که ون وایساد
رسیدیم خونه و که جیمین دست کوک و گرفت و کوک دست منو از ون سریع رفتیم بیرون همه متعجب نگا میکردن
نامی:چرا الارم کوک زنگ نخورد
جین:حتما از لباسش گرفته
نامجون:....فک کنم....
رفتیم اتاق جیمین نشستیم رو تخت و جیمین نشست رو صندلی
جیمین:خب میشنوم
کوک:چی بگیم اخه...
یهو حالت صورت جیمین از جدی بودن به کنجکاوی تبدیل شد
جیمین:خبب از کی باهمید
از تغییر مود جیمین به هم دیگه نگا کردیم بعد کوک رو به جیمین گفت
کوک:تازه دو سه روزه
جیمین:کی اول اعترافف کرد؟؟~~
با انگشتم به کوک اشاره کردم و کوک یه لبخند کیوت به جیمین زد
جیمین:یه...سوال دیگم...بپرسم؟؟
سرتکون دادیم
جیمین:کارای پفیوز بی ناموسی که نکردین ایشالا
نه نه نهه تا همونی که دیدی پیش رفتیم
بهم نگا کرد و کوک: ینی انقدر بدت میاد باهام بخوابی؟
جونگ کوک الان وقتش نیس
پوزخند زد و خم شد جلو
کوک:چرا نیس؟
جیمین:...
شرط:
۱۰ لایک
۱۰ کامنت بدون تکرار
کیسه هاش از دستش میوفته و ما سریع جدا میشیم و نگاش میکنیم
[آیشش ایونن میی گندد زدییی،من ک°صخلم که دارم تو فضای باز میبوسمششش]
کوک:هیونگ... چیزی نیس
راست میگه فقط داشتیم رو بوسی میکردیم
کوک برگشت بهم نگا کرد
کوک:دروغت یکم ضایه نبود؟
جیمین:(تو شوک)الان هیچی نمیخوام بشنوم... تو خونه توضیح میدید....
پرش زمانی به داخل ون
توی ون بودیم همه داشتن درباره خریداشون حرف میزدن که با سه تا(ایون می،جیمین،کوک)به یه جا زل زده بودیم
شوگا:شماها چطونه؟
جین:اره از وقتی سوار ون شدیم هیچی نمیگین
کوک:ترجیح میدم فعلا چیزی نگم
همینطور
با قیافه های متعجب نگامون میکردن که ون وایساد
رسیدیم خونه و که جیمین دست کوک و گرفت و کوک دست منو از ون سریع رفتیم بیرون همه متعجب نگا میکردن
نامی:چرا الارم کوک زنگ نخورد
جین:حتما از لباسش گرفته
نامجون:....فک کنم....
رفتیم اتاق جیمین نشستیم رو تخت و جیمین نشست رو صندلی
جیمین:خب میشنوم
کوک:چی بگیم اخه...
یهو حالت صورت جیمین از جدی بودن به کنجکاوی تبدیل شد
جیمین:خبب از کی باهمید
از تغییر مود جیمین به هم دیگه نگا کردیم بعد کوک رو به جیمین گفت
کوک:تازه دو سه روزه
جیمین:کی اول اعترافف کرد؟؟~~
با انگشتم به کوک اشاره کردم و کوک یه لبخند کیوت به جیمین زد
جیمین:یه...سوال دیگم...بپرسم؟؟
سرتکون دادیم
جیمین:کارای پفیوز بی ناموسی که نکردین ایشالا
نه نه نهه تا همونی که دیدی پیش رفتیم
بهم نگا کرد و کوک: ینی انقدر بدت میاد باهام بخوابی؟
جونگ کوک الان وقتش نیس
پوزخند زد و خم شد جلو
کوک:چرا نیس؟
جیمین:...
شرط:
۱۰ لایک
۱۰ کامنت بدون تکرار
۱.۶k
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.