part
part 245
هست و با برسی های ماهم این امضا کپی نیست حتی ینفر از بنگا هم شهادت داده که شما با این خانوم انتقال سند کردین
رابرت: چی دارین میگین من هیچ خونه ای رو به نام ایشون نکردم
لیلی: قبلا دوست دخترت بودم الانم نمیشناسی منو دیگه چی داری بگی مستر
قاضی: لطفا نظم دادگاه رو رعایت کنید
قاضی: اقای داونی شما باید تا بیست چهار ساعت دیگه خونرو تخلیه کنید و به دلیل تجاوز طبق قانون ماده 23_222 شما 15 سال حبس جنایی عادی محکوم میشید و حق رضایت طلبی هم دارید
رابرت: یعنـ...
لیلی: من رضایت میدم به شرطی که اگه نزیک خانواده و دوستام شد حبس ابد بخوره
قاضی: قبول میکنید مستر
رابرت: مگه چاره دیگه ایم دارم
قاضی دوباره چکشش رو
قاضی: پایان محاکمه رو اعلام میکنم
قاضی رفت بیرون ماهم هممون از جامون پا شدیم لیلی اومد سمتمون
لیلی: سوپرایز
سوزومه: چیکار کردی تو
لیلی: براش اینه مقابل زدم ولی یکم با تفاوت اینکه تکمیلش کردم (منظورش اینه کاری که کردو کردم ولی من کامل انجامش دادم )
جنیور: پس از قبل یادت بودو این ماجرارو مخفی کردین؟
لیلی: ببخشید مستر ولی اون نگاهی اون شب دیدم فک نمیکردم با فهمیدنش کمتر از یه قاتل بشی
جنیور: ری تو هم میدونستی
ری: منم همین دیشب فهمیدم ماجرارو
سوزومه: اینو بخیال از لحن صحبت کردنش معلوم بود از هیچی خبر نداره تو چیکارکردی لیلی
لیلی: خب یه ماه زحمت نکشیدم که از ماجرا خبر دار بشه
سوزومه: چطور بهش نزدیک شدی
لیلی: کی میتونه پل بشه؟
سوزومه: کیارا
لیلی: براوو بیبی زدی تو خال
ری: بریم بیرون صحبت کنیم
لیلی: بریم
جسیکا: راستی لیلی سوزی داره مامان میشه
لیلی وایستاد و باشک بهم نگاه کرد
لیلی: واقعا
سوزومه: اوم
لیلی با ذوق اومد طرفمو محکم بغلم کرد
جنیور: هیی بچمو له کردی
لیلی با خنده ازم جدا شد
لیلی: باشه بابا زنت مال خودت
اومدیم بیرون
هست و با برسی های ماهم این امضا کپی نیست حتی ینفر از بنگا هم شهادت داده که شما با این خانوم انتقال سند کردین
رابرت: چی دارین میگین من هیچ خونه ای رو به نام ایشون نکردم
لیلی: قبلا دوست دخترت بودم الانم نمیشناسی منو دیگه چی داری بگی مستر
قاضی: لطفا نظم دادگاه رو رعایت کنید
قاضی: اقای داونی شما باید تا بیست چهار ساعت دیگه خونرو تخلیه کنید و به دلیل تجاوز طبق قانون ماده 23_222 شما 15 سال حبس جنایی عادی محکوم میشید و حق رضایت طلبی هم دارید
رابرت: یعنـ...
لیلی: من رضایت میدم به شرطی که اگه نزیک خانواده و دوستام شد حبس ابد بخوره
قاضی: قبول میکنید مستر
رابرت: مگه چاره دیگه ایم دارم
قاضی دوباره چکشش رو
قاضی: پایان محاکمه رو اعلام میکنم
قاضی رفت بیرون ماهم هممون از جامون پا شدیم لیلی اومد سمتمون
لیلی: سوپرایز
سوزومه: چیکار کردی تو
لیلی: براش اینه مقابل زدم ولی یکم با تفاوت اینکه تکمیلش کردم (منظورش اینه کاری که کردو کردم ولی من کامل انجامش دادم )
جنیور: پس از قبل یادت بودو این ماجرارو مخفی کردین؟
لیلی: ببخشید مستر ولی اون نگاهی اون شب دیدم فک نمیکردم با فهمیدنش کمتر از یه قاتل بشی
جنیور: ری تو هم میدونستی
ری: منم همین دیشب فهمیدم ماجرارو
سوزومه: اینو بخیال از لحن صحبت کردنش معلوم بود از هیچی خبر نداره تو چیکارکردی لیلی
لیلی: خب یه ماه زحمت نکشیدم که از ماجرا خبر دار بشه
سوزومه: چطور بهش نزدیک شدی
لیلی: کی میتونه پل بشه؟
سوزومه: کیارا
لیلی: براوو بیبی زدی تو خال
ری: بریم بیرون صحبت کنیم
لیلی: بریم
جسیکا: راستی لیلی سوزی داره مامان میشه
لیلی وایستاد و باشک بهم نگاه کرد
لیلی: واقعا
سوزومه: اوم
لیلی با ذوق اومد طرفمو محکم بغلم کرد
جنیور: هیی بچمو له کردی
لیلی با خنده ازم جدا شد
لیلی: باشه بابا زنت مال خودت
اومدیم بیرون
- ۵.۱k
- ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط