طوفانعشق پارتچهلوپنج مهدیهعسگری

#طوفان_عشق💜 #پارت_چهل_و_پنج💙 #مهدیه_عسگری💜


💙 💜 💙
💙 💜 💙 💜 💙 💜
💙 💜 💙
💙 💜 💙 💜 💙
💙 💜
💙

عجیب بود که آرمین اصلا سراغم نیومد....حتما گذاشته با خودم خلوت کنم...خودشم میدونست چه بلاهایی سرم آورده....

با سردرد بدی از جام بلند شدم و به سمت یخچال کوچولوی کنار اتاق رفتم و یه بسته قرص مسکن در آوردم.....

یدونه درآوردم و با آب خوردم و آروم شروع کردم به نوازش شقیقه هام که یکم سردردم کمتر بشه ولی فایده ای نداشت.....

عجب زندگی نکبتی پیدا کردم من....نکبت بود با کارایی که آرمین باهام میکرد و حالا با حضور آراد خان بدتر شده بود......

آهی کشیدم و با خودم گفتم حاضرم کل عمرم و بدم فقط یه روز به گذشته برگردم....

چقدر احمق بودم که قدر زندگیمو نمی دونستم....راست میگن تا چیزی رو از دست ندی قدرشو نمی‌دونی.....

دستی داخل موهام کشیدم و به سمت میز آرایش رفتم تا موهامو شونه کنم.....

هیچ سرگرمی ندارم ..‌‌..فقط جنگ و اعصاب تو این خونه.....اینا باعث میشد خیلی افسرده بشم....

نه گوشی داشتم و نه آرمین می‌بردم بیرون که حوصلم سر نره.....

درحال شونه کردن موهام بودم و به چشمای آبی بی روحم خیره شدم..‌‌‌...راست میگن آدم از فردای خودشم خبر نداره......

مثلاً من از کجا میدونستم اون زندگی بی دغدغه و پر از شادی که داشتم به یه زندگی نکبت بار و پر دغدغه و فشار تبدیل بشه؟!؟.........
دیدگاه ها (۵)

#طوفان_عشق #پارت_چهل_و_شیش #مهدیه_عسگریتقه ای به در خورد و ب...

به جای امشب فردا ظهر پارت میذارم شات کنید رمان و😍 🤗

شماها که انفالو میکنید نمیتونم پارت بزارم 😫

#طــوفان_عشق #پارت_چهل_و_چهار #مهدیه_عسگریبا عصبانیت از جاش ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_231تکونی نخورد،دوباره هل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط