طوفانعشق پارتچهلوچهار مهدیهعسگری

#طــوفان_عشق #پارت_چهل_و_چهار #مهدیه_عسگری


با عصبانیت از جاش بلند شد و گفت:آره تو درست میگی لازم نیست تحمل کنی...میتونی گورت و از اینجا گم کنی بیرون که دیگه نخوای اذیت بشی.....



آرمین با شنیدن این حرفاش با عصبانیت داد زد:بس کن دیگه آراد.....
زندگی من بتو هیچ ربطی نداره اینو بفهم......



سرشو با خشم تکون داد و در حالی که از آشپزخانه می‌رفت بیرون گفت:هه آخرشم میدونستم این دختره ی عوضی سلیطه روی ما رو تو روی هم باز می‌کنه....تو برادری مارو بخاطر این عوضی خراب کردی......


رفت بیرون و آرمین با عصبانیت لگدی به صندلی زد و گفت:لعنتی.....



با بغض گفتم:خدا لعنتت کنه آرمین..... خدااااااا لعنتت کنه عووووووضی......زندگیمو نابود کردی....کم از کارای تو میکشم....
حالا باید چرت و پرتای داداش تو رو هم تحمل کنم......
هر روز دارم یه عالمه فشار و تحمل میکنم....بخدا دیگه طاقت ندارم.....


بعدم بی‌توجه به آوا گفتنش سریع به سمت طبقه بالا رفتم.....در اتاق و قفل کردم و خودمو پرت کردم روی تخت و با صدای بلندی گریه کردم.....
دیدگاه ها (۱۸)

شماها که انفالو میکنید نمیتونم پارت بزارم 😫

#طوفان_عشق💜 #پارت_چهل_و_پنج💙 #مهدیه_عسگری💜 💙 💜 💙 💙 💜 💙 💜 💙...

طوفان_عشق #‌پارت_چهل_و_سه #مهدیه_عسگری💙 💜 💙 💜 💙 💜 💙 💜 💙 💜 💙 ...

#طوفان_عشق #پارت_چهل_و_دو #مهدیه_عسگریداشتم از پلها میرفتم پ...

کیوت ولی خشن پارت ۲۴شب شد تو رفتی روی تخت دراز کشیدیا.ت تو ذ...

نام فیک:عشق مخفیPart: 12ویو ات*یچیزی ریخت روم یخ یخ بود از خ...

~حقیقت پنهان~

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط