پارت⁹
پارت⁹
نشستیمتوماشینکهگفت
یونگی:میریمسمتمزونلباسایمردونهبعدمیریمپیشپدربزرگم
ا.ت:(تاگفتپدربزرگدلمیهویخالیشد).....
یونگی:شنیدیچیگفتم(بلند)
ا.ت:ب..بله...فهمیدم
یونگی:رفتمسمتمزونهلباسمردونهپیادهشدیم
ا.ت:تاکهبهاونجابرسیمکلنساکتبودموقتیدیدمماشینوایسادمنمپیادهشدم
باهمرفتیمداخلمزونویونگیلباسوگرفتورفتپروکنهمنمرویهمبلهروبهرویپرونشستم
همونلحظهیهمردهکهمعلومبودفروشندسگفت
مرد:بهبهچهخانمزیبایی
ا.ت:.......
مرد:لالیچیزیهستی
ا.ت:لالنیستمدلیلنمیبینمجوابتوبدم
مرد:دوسدختریونگیهستی
ا.ت:بلهولیازکجامیشناسیش
مرد:بلهدوستمبیشترازهرکیمیشناسمش
ا.ت:کهاینطور
مرد:منجیمینمجیمینپارکوشما
ا.ت:منما.تهستمکیما.ت
همونلحظهیونگیامدبیرونمنیهلحظهقلبمازسینمدرامدزیباشدهبودجذابشدهبودیونگیاصلانبهمنتوجهنکردورفتمسمتجیمین
یونگی:چطوریداداش
جیمین:خوبمتوچطور
یونگی:بدنیستمراستیچهطورشدم
جیمین:ازمننبایدبپرسیبایدازاینخانمزیبابپرسی
یونگی:(چشمغره)چطورشدم
ا.ت:قشنگشدیبهتمیاد
یونگی:خوبهحالاجیمینازنظرتوچطورشدم
جیمین:مننظرممهمنیستمهما.ت
یونگی:باشهپسهمینوورمیدارم
جیمین:باشهبروپروکنکهبراتبزارمتوپاکت
یونگی:اوک
ا.ت:لباسوکهعوضکردرفتیمسمتماشینکهبریمپیشپدربزرگیونگیتویراهکلیازدستاموکندهکندهمیکردمازاسترس
یونگی:چتهچرادستتومیکنی
ا.ت:.....
یونگی:فهمیدیچیگفتم(داد)
ا.ت:آ....آره......فهمیدم....فقت...استرس...دارم
یونگی:مهمنیستبریم
ا.ت:باشه
رسیدیمدمعمارتواقعنعمارتبزرگیداشترفتیمداخلازماشینپیادهشدمرفتیمداخلکهپدربزرگیونگیامد
(بچههاپدربزرگیونگیروباایننشونمیدمپ.ی)
پ.ی:سلام
ا.ت:سلامپدربزرگ
یونگی:سلام
پ.ی:خوشامدینبیاینبشینین
خماریییییی
ببخشیدانقدردیرگذاشتمچونامتحاناشروعشدهووقتنمیکنمولیوقتکردممیزارمالانمامتحاندارمولیگفتمبراتونبزارم
باییییییییی
نشستیمتوماشینکهگفت
یونگی:میریمسمتمزونلباسایمردونهبعدمیریمپیشپدربزرگم
ا.ت:(تاگفتپدربزرگدلمیهویخالیشد).....
یونگی:شنیدیچیگفتم(بلند)
ا.ت:ب..بله...فهمیدم
یونگی:رفتمسمتمزونهلباسمردونهپیادهشدیم
ا.ت:تاکهبهاونجابرسیمکلنساکتبودموقتیدیدمماشینوایسادمنمپیادهشدم
باهمرفتیمداخلمزونویونگیلباسوگرفتورفتپروکنهمنمرویهمبلهروبهرویپرونشستم
همونلحظهیهمردهکهمعلومبودفروشندسگفت
مرد:بهبهچهخانمزیبایی
ا.ت:.......
مرد:لالیچیزیهستی
ا.ت:لالنیستمدلیلنمیبینمجوابتوبدم
مرد:دوسدختریونگیهستی
ا.ت:بلهولیازکجامیشناسیش
مرد:بلهدوستمبیشترازهرکیمیشناسمش
ا.ت:کهاینطور
مرد:منجیمینمجیمینپارکوشما
ا.ت:منما.تهستمکیما.ت
همونلحظهیونگیامدبیرونمنیهلحظهقلبمازسینمدرامدزیباشدهبودجذابشدهبودیونگیاصلانبهمنتوجهنکردورفتمسمتجیمین
یونگی:چطوریداداش
جیمین:خوبمتوچطور
یونگی:بدنیستمراستیچهطورشدم
جیمین:ازمننبایدبپرسیبایدازاینخانمزیبابپرسی
یونگی:(چشمغره)چطورشدم
ا.ت:قشنگشدیبهتمیاد
یونگی:خوبهحالاجیمینازنظرتوچطورشدم
جیمین:مننظرممهمنیستمهما.ت
یونگی:باشهپسهمینوورمیدارم
جیمین:باشهبروپروکنکهبراتبزارمتوپاکت
یونگی:اوک
ا.ت:لباسوکهعوضکردرفتیمسمتماشینکهبریمپیشپدربزرگیونگیتویراهکلیازدستاموکندهکندهمیکردمازاسترس
یونگی:چتهچرادستتومیکنی
ا.ت:.....
یونگی:فهمیدیچیگفتم(داد)
ا.ت:آ....آره......فهمیدم....فقت...استرس...دارم
یونگی:مهمنیستبریم
ا.ت:باشه
رسیدیمدمعمارتواقعنعمارتبزرگیداشترفتیمداخلازماشینپیادهشدمرفتیمداخلکهپدربزرگیونگیامد
(بچههاپدربزرگیونگیروباایننشونمیدمپ.ی)
پ.ی:سلام
ا.ت:سلامپدربزرگ
یونگی:سلام
پ.ی:خوشامدینبیاینبشینین
خماریییییی
ببخشیدانقدردیرگذاشتمچونامتحاناشروعشدهووقتنمیکنمولیوقتکردممیزارمالانمامتحاندارمولیگفتمبراتونبزارم
باییییییییی
۱.۲k
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.