مافیای من ♡
مافیای من ♡
پارت ۱۴
از زبان ات"
چند ثانیه داشتم لب ته رو مک میزدم یهو لبم رو برداشتم ته خندید و گفت ات حالت خوبه چیشده گفتم ته من الان فهمیدم که چقدر عاشمی و چقدر دوست دارم خیلی خوشحالم که به هوش امدی حتما گشنته میرم برات سوپ بیارم رفتم پایین و همه رو صدا زدم و گفتم که ته به هوش امده همه سریع رفتن پیش ته منم براش سوپ بردم و بهش دادم
جیهوپ"
هیونگ نمیدونی چقدر ترسیدیم که چیزیت بشه لطفا دفعه دیگه همچین دیونه بازی نکن
نامجون"
ارع چرا اخه این کارو کردی
ته: نکنه انتظار داشتی بزارم به ات شلیک کنه
جیمین؛ نه این بخاطر این نیست که نمیخواستی ات زخمی شه قضیه یه چیز دیگست😅😅
شوگا: هیونگ چه خبره نکنه نکنه وااای نگوو
ته: چیه دارین چی میگین؟؟ 😅
نانو: ارع دقیقا شوگا همینه تهیونگ عاشق ات شده عه بچه ها نگاه ات از خجالت رفت دخترا بیاین بریم پیش ات ببینم چه خبره 😅😅
پارت ۱۴
از زبان ات"
چند ثانیه داشتم لب ته رو مک میزدم یهو لبم رو برداشتم ته خندید و گفت ات حالت خوبه چیشده گفتم ته من الان فهمیدم که چقدر عاشمی و چقدر دوست دارم خیلی خوشحالم که به هوش امدی حتما گشنته میرم برات سوپ بیارم رفتم پایین و همه رو صدا زدم و گفتم که ته به هوش امده همه سریع رفتن پیش ته منم براش سوپ بردم و بهش دادم
جیهوپ"
هیونگ نمیدونی چقدر ترسیدیم که چیزیت بشه لطفا دفعه دیگه همچین دیونه بازی نکن
نامجون"
ارع چرا اخه این کارو کردی
ته: نکنه انتظار داشتی بزارم به ات شلیک کنه
جیمین؛ نه این بخاطر این نیست که نمیخواستی ات زخمی شه قضیه یه چیز دیگست😅😅
شوگا: هیونگ چه خبره نکنه نکنه وااای نگوو
ته: چیه دارین چی میگین؟؟ 😅
نانو: ارع دقیقا شوگا همینه تهیونگ عاشق ات شده عه بچه ها نگاه ات از خجالت رفت دخترا بیاین بریم پیش ات ببینم چه خبره 😅😅
۲۲.۳k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.