مناین شبایتاریک کوچهپسکوچهها و آدماش خستهشدن از

+منُ‌این شبایِ‌تاریک کوچه‌‌پس‌کوچه‌ها و آدماش خسته‌شدن از بس قدم گذاشتیُ زل زدی ب آسمونُ نشستی بستِ خیالاتُ افکارت،خسته شدیم، جمُ جور کن،کاسه کوزه دلتو.
_تو وَاین شباوآدماش مجبور‌بِ تحملِ منه،غرقُ گیج تو خاطراتُ شبهه خاطره ها،توواین آدما شبآو روزاشُ کسی نگفته،بخاین منو خیالامو،تایمی کِ دادم دستِ دلم‌افسار خودمو،زیر سوال ِ اینکه،عقل نمونده و وجودِ کوچیک شده ببرین. منُ دلم،میدونیم چمونه، مانیاز بِ،انتقادُ تحلیلُ اینا نداریم‌.همینیم کِ هستیمُ داریم میباشیم..🌚

mohy'🌚

🌙باترانه نفسات من ترانه میگم..
دیدگاه ها (۱)

پارسال،برایِ اولین بارخواستم‌‌پیامایِ گروه خانوادگیوهمینجوری...

دردا میشن،سردردُ ادمکو میکُنَن گیجِ یه سرگیجه،ازهمونا که دنی...

تبِ سرد،نشست رو تنِ سرد،تنِ سرد رو نیمکت سردآسایشگاهِ آدمایِ...

گاهی اوقات فکرمیکنم،ازدست دادنایِ ناگهانی که ب مرور میشن زخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط