چند پارتی کوک
چند پارتی کوک
پارت دوم
صدای زنگ خونه اومد
-من میرم درو باز کنم!
ا.ت به طرف در رفت
مردی قد بلند با پالتوی بلند سیاه و ماسک دلقک ترسناکی که به صورت داشت
ا.ت فکر کرد دزد یا قاتله و از ترس جیغ کشید
اما مرد وقتی ماسکش رو از صورتش درآورد ا.ت فهمید اون کوکه
-چطوری؟
ا.ت ترسید که دوباره کوک اذیتش کنه پس رفت تو آشپزخونه پیش یونگی و یورا
کوک هم به جمع اونا ملحق شد
یونگی صمیمانه به کوک دست داد
-خواهرمو که اذیت نمیکنی؟
-شاید یکم*خنده*
یورا:تو که کلا همه رو اذیت میکنی حالا چه می خواد زنت باشه چه نباشه!
همه با حرف یورا خندیدن
ا.ت چیزی از رفتارای این مدت کوک به یونگی نگفت
اون کوک رو با اینکه اذیتش می کرد دوست داشت و نمی خواست بین اون و برادرش اتفاقی بیوفته
از یه طرف اگه یونگی میفهمید ا.ت رو مجبور می کرد تا از کوک جدا شه و ا.ت اینو نمی خواست
-راستی هیونگ....امشب جین هیونگ دعوتمون کرده خونش یه مهمونی گرفته می خواد نامزدشو به بقیه معرفی کنه
یورا:دیشب بهمون خبر داد
یونکی:امیدوارم این یکی خودشم آشپزی کنه وگرنه جین هیونگو میکنه آشپز شخصیش!*خنده*
.......
ا.ت پیراهن لیمویی نسبتا بلندی پوشیده بود
نگاهی به موهاش انداخت که تازه چند دقیقه پیش درستشون کرده بود
-بریم بیبی؟
-بریم
شرط برای فیک جیمین:۱۵۰ تا لایک ۷۰ تا کامنت
پارت دوم
صدای زنگ خونه اومد
-من میرم درو باز کنم!
ا.ت به طرف در رفت
مردی قد بلند با پالتوی بلند سیاه و ماسک دلقک ترسناکی که به صورت داشت
ا.ت فکر کرد دزد یا قاتله و از ترس جیغ کشید
اما مرد وقتی ماسکش رو از صورتش درآورد ا.ت فهمید اون کوکه
-چطوری؟
ا.ت ترسید که دوباره کوک اذیتش کنه پس رفت تو آشپزخونه پیش یونگی و یورا
کوک هم به جمع اونا ملحق شد
یونگی صمیمانه به کوک دست داد
-خواهرمو که اذیت نمیکنی؟
-شاید یکم*خنده*
یورا:تو که کلا همه رو اذیت میکنی حالا چه می خواد زنت باشه چه نباشه!
همه با حرف یورا خندیدن
ا.ت چیزی از رفتارای این مدت کوک به یونگی نگفت
اون کوک رو با اینکه اذیتش می کرد دوست داشت و نمی خواست بین اون و برادرش اتفاقی بیوفته
از یه طرف اگه یونگی میفهمید ا.ت رو مجبور می کرد تا از کوک جدا شه و ا.ت اینو نمی خواست
-راستی هیونگ....امشب جین هیونگ دعوتمون کرده خونش یه مهمونی گرفته می خواد نامزدشو به بقیه معرفی کنه
یورا:دیشب بهمون خبر داد
یونکی:امیدوارم این یکی خودشم آشپزی کنه وگرنه جین هیونگو میکنه آشپز شخصیش!*خنده*
.......
ا.ت پیراهن لیمویی نسبتا بلندی پوشیده بود
نگاهی به موهاش انداخت که تازه چند دقیقه پیش درستشون کرده بود
-بریم بیبی؟
-بریم
شرط برای فیک جیمین:۱۵۰ تا لایک ۷۰ تا کامنت
۹۳.۸k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.