بخونیدمیگفت تودریچه منی بعدم هارهار میخندید

#بخونید|میگفت تودریچهِ منیُ بعدم هارهار میخندید
_اخه‌دریچه لنتی؟
میگفت بری،دریچه‌هابسته میشن،میگفت‌همه‌چی‌تواین‌هیچی‌وصلته
یبارم‌خواستم بگم اصلن‌بداهه کِ نمیگی؟
با یِ لبخندِ تلخ تر از قهوه تلخ گف.
دریچه نور تو این تاریکیِ ظلماتو کِ ببندن همه چی مثلِ قبله ولی من غرقم تو تاریکی..
همین روزنه نورِ کِ یکمی فرق میزاره بینِ منِ تاریکُ زخمیُ منِ کنارِ تو
قلبم همونِ ولی اگِ،بسته بشه دریچه‌هاش مریض میشِ،اگِ قلبِ مریضم مریض بشه..تواین تاریکیِ بی پایان،هر روز قرارِ بِ پایان برسم..
ولی تو میتونی بهش بگی بداهه..


mohy

اینم دوست😁.
دیدگاه ها (۶۴)

ولی شما نمیدونین،وقتی با لالاییِ ما خوابش نمیبره،وقتی‌هیچ‌کا...

دخترم،بگذار،دخترانگی‌هایت میانِ لاک‌هایِ رنگی رنگی،عروسک های...

شلاق‌‌ِ‌این‌روز‌ها،برتن‌های‌زخم‌خورده‌کِ میخورد،رگ‌هایِ‌سرخ،...

+جنسِ غم‌تان چه‌رنگیست؟ توچِ رنگی هستی؟درمیانِ‌فریادهاکِ رنگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط