پارت۵۲
پارت۵۲
اریکا: یهو اون سومی و جویی خر مارو گرفتن و اسلحه گذاشتن رو سرمون
جویی: کجا به سلامتی عمرا بزارم برید پیش عشقاتون ما باید با این پسرا ازدواج کنیم شما هم باید برید گمشید چی فکر کردید فکر کردید به همین راحتی مارو از مدرسه شوت میکنید بیرون و بعد با کسایی که دوسشون داریم ازدواج میکنید کور خوندید
جیهیو: ولم کن عوضییییی....بخدااا خودم میکشمت
پسرا: ولشون کنیددد بخدا یکاری دستتون میدیما
سومی و جویی: ههه مثلا میخواین چه گوهی بخورین این لباس عروساشون که چوخ رفت الان خودشونم به چوخ میرن دیگه باید تو قبرستون همو ببینید البته شماها نمیتونید ببیننشون ولی این دخترای عنتر شمارو میبینن ، میبینن که شما ها با ما ازدواج کردید
اریکا: اگه فکر کردی اینجوری میشه کور خوندی خواهرم الان اگه جررت ندم اسمم اریکا نیست
جویی: میخوای چیکار کنی اخه مثلا؟؟؟؟
سومی: قعلا که تو اسیر منی و انقدرم زر نزن
اریکا: الان میبینی
یهو با ارنجم زدم تو بینیش و بینیشو گرفت و همش جیغ و داد میزد
جونگ کوک و تهیونگ: دیدیم گولاخا دارن میان سمت دخترا سریع رفتیم و کلی زدیمشون ولی خب چند تا هم خوردیم ولی دیگه انقدر زدیمشون بیهوش افتادن
جیهیو: دیدم همه دارن همو میزنن ولی این جویی خر دستامو با یه دستش گرفته بود و با اون یکی اسلحه گذاشته بود رو سرم
یهو چند تا تیر هوایی زد و همه وایسادن
جویی: خفه شید برید اونجا وایسید وگرنه این جیهیو عوضیی رو اینجا تیر بارونش میکنم
جیهیو: با این حرفش کل اسکلت بدم لرزید ولی من بخاطر تهیونگ جونمم میدادم
اریکا: به دوست من دست بزنی قیمه قیمت میکنم....خودت دیدی با سومی چیکار کردم نگاهش کن الان بیهوش کپیده اونجا پس جیهیو رو ولششش کننن
جویی: اهاات تو گفتی منم انجام دادم برو گمشو بابا ایکبیری خر میخوای چیکار کنی
تهیونگ: ببین اگه یه مو از سر جیهیو کم بشه بد میبینی خودت میدونی چی میشم اون روی سگمو بالا نیار پس ولش کن تا اون رومو نشونت ندادم
لایک و فالو و کامنت فراموش نشهه...بوس...بوس💜💛💚
اریکا: یهو اون سومی و جویی خر مارو گرفتن و اسلحه گذاشتن رو سرمون
جویی: کجا به سلامتی عمرا بزارم برید پیش عشقاتون ما باید با این پسرا ازدواج کنیم شما هم باید برید گمشید چی فکر کردید فکر کردید به همین راحتی مارو از مدرسه شوت میکنید بیرون و بعد با کسایی که دوسشون داریم ازدواج میکنید کور خوندید
جیهیو: ولم کن عوضییییی....بخدااا خودم میکشمت
پسرا: ولشون کنیددد بخدا یکاری دستتون میدیما
سومی و جویی: ههه مثلا میخواین چه گوهی بخورین این لباس عروساشون که چوخ رفت الان خودشونم به چوخ میرن دیگه باید تو قبرستون همو ببینید البته شماها نمیتونید ببیننشون ولی این دخترای عنتر شمارو میبینن ، میبینن که شما ها با ما ازدواج کردید
اریکا: اگه فکر کردی اینجوری میشه کور خوندی خواهرم الان اگه جررت ندم اسمم اریکا نیست
جویی: میخوای چیکار کنی اخه مثلا؟؟؟؟
سومی: قعلا که تو اسیر منی و انقدرم زر نزن
اریکا: الان میبینی
یهو با ارنجم زدم تو بینیش و بینیشو گرفت و همش جیغ و داد میزد
جونگ کوک و تهیونگ: دیدیم گولاخا دارن میان سمت دخترا سریع رفتیم و کلی زدیمشون ولی خب چند تا هم خوردیم ولی دیگه انقدر زدیمشون بیهوش افتادن
جیهیو: دیدم همه دارن همو میزنن ولی این جویی خر دستامو با یه دستش گرفته بود و با اون یکی اسلحه گذاشته بود رو سرم
یهو چند تا تیر هوایی زد و همه وایسادن
جویی: خفه شید برید اونجا وایسید وگرنه این جیهیو عوضیی رو اینجا تیر بارونش میکنم
جیهیو: با این حرفش کل اسکلت بدم لرزید ولی من بخاطر تهیونگ جونمم میدادم
اریکا: به دوست من دست بزنی قیمه قیمت میکنم....خودت دیدی با سومی چیکار کردم نگاهش کن الان بیهوش کپیده اونجا پس جیهیو رو ولششش کننن
جویی: اهاات تو گفتی منم انجام دادم برو گمشو بابا ایکبیری خر میخوای چیکار کنی
تهیونگ: ببین اگه یه مو از سر جیهیو کم بشه بد میبینی خودت میدونی چی میشم اون روی سگمو بالا نیار پس ولش کن تا اون رومو نشونت ندادم
لایک و فالو و کامنت فراموش نشهه...بوس...بوس💜💛💚
۳۵.۱k
۲۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.