هدیه دادم قلب خودرا تا مگر یارم ...

هدیه دادم قلب خودرا تا مگر یارم شود



در عوض باران به چشمم یادگاری داد و رفت..

#علیرضا_ضرغامی
دیدگاه ها (۲)

من رازی ندارم، قلب من کتابی‌ست گشوده خواندن آن برای تو دشوار...

سنتور میزنی و دلم آب می شود!قلبم اسیر حلقه ی مضراب می شود!تر...

دیگر چه فرقی میکند عشق را به زبان بیاورم یا نهتو از چشم های ...

در آزار دادنم چیزی کم نگذاشت ، بی انصاف !حرفی نیست ...من از ...

رمان بغلی من پارت ۷۰ارسلان: الهی بمیرم سردشه بپوش من نمیخوام...

شاهرگ من، به جفت دستانم که صادقانه بر روی قلبم سایه انداخته ...

قهوه تلخ پارت ۳۸ولم کرد و همینطور که وسایلش رو جمع می‌کرد اد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط