جدایی باور نکردنی

جدایی باور نکردنی
#پارت۱۱
ولی نتونستم بشناسمش که اومد جلو و از چونه ام گرفت و شروع به حرف زدن کرد
لیو:اینجا رو ببین ،ببین کی اینجاست !!!لی ا/ت
ا/ت:.....(سعی میکنه صحبت کنه ولی چون چسب زدن به دهنش نمیتونه این کارو کنه )
لیو:دهنش رو باز کنید
۰۰۰:بله
ا/ت:پارک لیو چرا منو اوردی اینجا هاااا ؟از جونم چی میخوای ؟منو ول کن عوضی لاش خورد (بابت فحش متاسفم 😅😁)
لیو:اوه ،خانوم کوچولو کمی با ادب باش
ا/ت:با ادب بخوره تو کلت
۰۰۰:قربان کیم تهیونگ و آدم هاش اومد ن
ا/ت:کیم تهیونگ، تو با اون چیکار داری پارک لیو ؟
لیو :سوکت کن
که دیدم صدای تفنگ میاد ...بعد از چند بار صدای شلیک تهیونگ و آدم هاش وارد اتاق شدن که تهیونگ چشمش به من افتاد
تهیونگ: ا/ت
لیو:کیم تهیونگ، بالاخره رسیدی از بس منتظرت موندم که پیر شدم (با حالت تمسخر)
تهیونگ:اون چرا اوردی اینجا زود آزادش کن
لیو:چرا آزادش کنم ؟
تهیونگ: پارک لیوووو(داد)
جیمین: این موضوع بین ما و توعه به اون ربطی نداره ولش کن بره
لیو:نه خیلیم ربط داره (چاقو رو روی گلوی ا/ت گرفت)
تهیونگ: پارک لیو ...(داد)
من چون هنر های رزمی بلد بودم به پام زدم با پای اون لیوی عوضی که افتاد زمین و وقتی افتاد با پام زدم به مرکزش (منحرفا میفهمن دیگه لازم به توضیح نیست😅)
که تهیونگ هم با یه گلوله کارش رو ساخت و ....
ادامه دارد
دیدگاه ها (۶)

جدایی باور نکردنی #پارت۱۲کارش رو ساخت وبا عصبانیت اومد سمتم ...

یه لقب بهم بدین ببینم 😍😇

جدایی باور نکردنی #پارت۱۰ا/ت:صبر کن ببینم داری کجا میری ؟با ...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط