بیا ساختار شکنی کنیم

بیا ساختار شِکنی کنیم!...
میخوام این بار و با تو حرف بزنم ؛ من تاحالا تو چشات نگاه نکردم ولی چشای اونی که دیوانه وار هوادارته رو چرا!... انقدر بین مردمک چشماش کاوش کردم که اگه ی روزی از فاصله ی دور با ماسک ببینمش میتونم چشماش و تشخیص بدم
خاطره هامون زیاد نیستن ؛ مدتِ بودنمون حتی کمتر از اون آدم مجازیه س که رفت! ؛ اما جوری وابسته شدیم که مطمئنم یه راهِ سخت رو به رومه برای تحملِ روزای نبودنش
یجورایی جور بودیم یجوراییم نه...
اینجا دیگه میتونم بگم :
+متضادِ منی ولی رفیقم باهات :)؟
این بار دیگه با یه استقلالیِ سرسخت طرفیم که تعصبش حتی از آقای الهی ام بیشتره ‌
ولی جفت همیم برای کامل شدن ؛ ی بازیگر به نویسنده نیاز داره و یه نمایشنامه ام بازیگر میخاد واسه قشنگ دیده شدن!
پس چه خوبه که همو داریم ؛ حتی از دور...

نمیدونم چی دارم میگم ؛ این مزخرفات و نوشتم که بگم کاش میشد باشی!...
میدونم که تک تک کپشنا و از گوگل میخونی...
برای همینم دلگرمم و درعین حال ؛ به شدت دلتنگ :)!...

_بعدِ مهدی و اون داوشمون که نمیتونم اسمش و تو کپشن بنویسم ؛ به تو حسودیم میشه که یکی هست که دوسش دارم و اونم از ته قلب تورو دوست داره💙🙂

#موقت
دیدگاه ها (۳)

کار مارا که سپردند دو دنیا به علی... طفل را غیر پدر دست کسی ...

هوم :)؟...

کاش امروز ذوق این و داشتم که ادیت بزنم و پست بزارم واسه خودم...

دیدی چیشد :)؟دیروز انقدر حالم بد بود که تولدت یادم رفت!من که...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_234«ویو جونگکوک» از پشت ...

پارت : ۳۹

پارت : ۴۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط