سکوت دل p
سکوت دل p21
ویو اکانه :
در برابر صداش لرزشی به افتاد . براید استایل بغلم کرد و بردتم تو اتاق * عبادتتتتت
پرتم کردم روی تخت و روم خیمه زد و وحشیانه لبامو بوسید . دهنش مزه ی .... شراب میداد . باعث شد منم کم کم مست شم
ازش جدا شدم : موکا .....
موکا : هوم ؟
گفتم : دوستت دارم ....
موکا شوکه شد : چی گفتی ؟
گفتم : دوستت ... دارم
موکا پوزخندی زد و اروم از گردن تا قوه هامو بوسید و روی ترقوه امو مارک گذاشت
و کم کم سنگینی سرش روی سینه هامو حس کردم . بهش نگاه کردم . خوابش برده بود . لبخندی زدم و سرشو بغل کردم و منم خوابیدم
ویو اکانه :
در برابر صداش لرزشی به افتاد . براید استایل بغلم کرد و بردتم تو اتاق * عبادتتتتت
پرتم کردم روی تخت و روم خیمه زد و وحشیانه لبامو بوسید . دهنش مزه ی .... شراب میداد . باعث شد منم کم کم مست شم
ازش جدا شدم : موکا .....
موکا : هوم ؟
گفتم : دوستت دارم ....
موکا شوکه شد : چی گفتی ؟
گفتم : دوستت ... دارم
موکا پوزخندی زد و اروم از گردن تا قوه هامو بوسید و روی ترقوه امو مارک گذاشت
و کم کم سنگینی سرش روی سینه هامو حس کردم . بهش نگاه کردم . خوابش برده بود . لبخندی زدم و سرشو بغل کردم و منم خوابیدم
- ۲.۶k
- ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط