سکوت دل p
سکوت دل p20
ویو اکانه :
فلش بک به خونه :
رسیدیم خونه . در ماشینو برام باز کرد . تو فکر بودم که یهو حس کردم رو هوا معلقم . به خودم اومدم و دیدم موکا براید استایل بغلم کرده .
با شوک و خجالت گفتم : ب...بزارم زمین
موکا اروم سمتم خم شد و چن سانتی صورتم اومد : فکرشم نکن
شروع کردم به تقلا . اون محکم منو گرفت : همکاری نمیکنی ؟
شوکه شدم : چ..چی ؟
موکا اروم از توی کیف دستیم کلید خونمو دروورد و درو باز کرد
وارد خونه شدیم و منو گذاشت روی زمین
ازش تشکر کردم و برگشتم که برم سمت اتاقم که یهو منو محکم با دیوار چسبوند و لبشو رو لبام گذاشت
شوکه شده بودم . ولی حس خوبی داشت . و اون حسه نمیذاشت ازش جدا شم . لباش خیلی خوشمزه بودن
اروم دستشو برد زیر لباسم و لمسم کرد . بدنم مقاومت بدی نشون داد و با پا زدم اونجاش ....
ولی اون جا خالی داد و اومد دم گوشم : مث اینکه واقن تجربه ی اینجور چیزارو نداشتی بیب .....
سرخ شده بودم . حس میکردم تب کردم انقد داغ بودم ....
ویو اکانه :
فلش بک به خونه :
رسیدیم خونه . در ماشینو برام باز کرد . تو فکر بودم که یهو حس کردم رو هوا معلقم . به خودم اومدم و دیدم موکا براید استایل بغلم کرده .
با شوک و خجالت گفتم : ب...بزارم زمین
موکا اروم سمتم خم شد و چن سانتی صورتم اومد : فکرشم نکن
شروع کردم به تقلا . اون محکم منو گرفت : همکاری نمیکنی ؟
شوکه شدم : چ..چی ؟
موکا اروم از توی کیف دستیم کلید خونمو دروورد و درو باز کرد
وارد خونه شدیم و منو گذاشت روی زمین
ازش تشکر کردم و برگشتم که برم سمت اتاقم که یهو منو محکم با دیوار چسبوند و لبشو رو لبام گذاشت
شوکه شده بودم . ولی حس خوبی داشت . و اون حسه نمیذاشت ازش جدا شم . لباش خیلی خوشمزه بودن
اروم دستشو برد زیر لباسم و لمسم کرد . بدنم مقاومت بدی نشون داد و با پا زدم اونجاش ....
ولی اون جا خالی داد و اومد دم گوشم : مث اینکه واقن تجربه ی اینجور چیزارو نداشتی بیب .....
سرخ شده بودم . حس میکردم تب کردم انقد داغ بودم ....
- ۴.۹k
- ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط