سناریو اسکیز
#درخواستی
#اسکیز
سناریو اسکیز
وقتی برادرمونن و ی دعوای خیلی بزرگ داشتیم و اونا به ما سیلی میزنن //پدر و مادرمون فوت کردن و ما با اونا تنها زندگی میکنیم//
سونگمین =
سر اینکه تو یه مهمونی لباست خیلی باز بود( تو مهمونی که اعضا همه با خواهر و برادراشون دور هم جمع شده بودن...) دعواتون شد... و چون سونگمین کم نمیاورد.. دعوا به جاهای بدی کشید...
ا/ت = الان دقیقا هدفت چیه.. از این گیر دادن های الکی...
سونگمین = یعنی چی.. مگه الکیه همه جای خودتو ریختی بیرون... میخوای جلب توجه کنی؟! //فریاد //
ا/ت = تو در مورد من چی فکر کردی؟! من هرزه نیستم... //فریاد//
سونگمین = سوالمو جواب بده میخوای جلب توجه کنی؟! //عربده //
ا/ت = اگه جوری فکر میکنی.. آر.... //عربده //
میخواستی جوابتو کامل کنی ولی با سیلی که سونگمین بهت زد ساکت شدی... اروم صورتت رو برگردوندی و گفتی...
ا/ت = واقعا که از تو یکی انتظار همچین کاری رو نداشتم.. ممنون.. بهم ثابت کردی که دیگه یه دختر از دست برادرش هم در امان نیست...
رفتی تو اتاقت و بی سر و صدا شروع کردی گریه کردن... که یهو در باز شد و سونگمین با عروسک و خوراکی وارد شد و خیلی جنتلمنانه عذر خواهی کرد و کارو جمع کرد
جونگین =
// از اونجایی که تو خواهر بزرگه بودی اون هیچ کاری نمیتونست بکنه... پس هیچ اتفاقی نیوفتاد👍😎//
#اسکیز
سناریو اسکیز
وقتی برادرمونن و ی دعوای خیلی بزرگ داشتیم و اونا به ما سیلی میزنن //پدر و مادرمون فوت کردن و ما با اونا تنها زندگی میکنیم//
سونگمین =
سر اینکه تو یه مهمونی لباست خیلی باز بود( تو مهمونی که اعضا همه با خواهر و برادراشون دور هم جمع شده بودن...) دعواتون شد... و چون سونگمین کم نمیاورد.. دعوا به جاهای بدی کشید...
ا/ت = الان دقیقا هدفت چیه.. از این گیر دادن های الکی...
سونگمین = یعنی چی.. مگه الکیه همه جای خودتو ریختی بیرون... میخوای جلب توجه کنی؟! //فریاد //
ا/ت = تو در مورد من چی فکر کردی؟! من هرزه نیستم... //فریاد//
سونگمین = سوالمو جواب بده میخوای جلب توجه کنی؟! //عربده //
ا/ت = اگه جوری فکر میکنی.. آر.... //عربده //
میخواستی جوابتو کامل کنی ولی با سیلی که سونگمین بهت زد ساکت شدی... اروم صورتت رو برگردوندی و گفتی...
ا/ت = واقعا که از تو یکی انتظار همچین کاری رو نداشتم.. ممنون.. بهم ثابت کردی که دیگه یه دختر از دست برادرش هم در امان نیست...
رفتی تو اتاقت و بی سر و صدا شروع کردی گریه کردن... که یهو در باز شد و سونگمین با عروسک و خوراکی وارد شد و خیلی جنتلمنانه عذر خواهی کرد و کارو جمع کرد
جونگین =
// از اونجایی که تو خواهر بزرگه بودی اون هیچ کاری نمیتونست بکنه... پس هیچ اتفاقی نیوفتاد👍😎//
- ۱۲.۰k
- ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط