فیک درد عشق
فیک درد عشق
فصل دوم (پارت دوم)
° راستش فعلا نمیخوام به ازدواج فکر کنم
فعلا میخوام تمامی فکر و ذکرم شرکت باشه
+ راست میگه
این بهترین کاره
- باشه هرجور صلاح میدونی
° فعلا من میرم
خدافظ
ا/ت ویو
داشتم با گوشیم ور میرفتم که خدمتکار اومد
خدمتکار: خانم پارک اومدن
- جدی؟
بزار بیاد داخل
خدمتکار: چشم خانوم
بعد از دو دیقه در باز شد و لیا اومد داخل
یونجی هم همراهش بود
درواقع لیا بعد از ازدواج با نامجون یه دختر خیلی خوشگل به اسم یونجی به دنیا اورد
دقیقا کپی خودش بود
(علامت لیا \)
\ سلام خاله
- سلام قربونت بشم
$ به به خانم کیم یار و یاور همیشگی
بی انصاف چرا این مدت یه زنگی چیزی نزدی؟
- هعی لیا باور کن درگیر کار های شرکت بودم
این چند روز قراره کارمند جدید بیاد برای شرکت دیگه منم باید سوء پیشینه شون رو بررسی کنم
$ زیاد به خودت فشار نیار
این چند روز کلا اندازه ی یه خلال دندون شدی
- نه بابا
$ راستی جونگ مین کجاس؟
- رفت تا کار های شرکت رو انجام بده
$ مواظبش باش الان کلی دختر هستن که میخوان مخ پسرت رو بزنن پس چهار چشمی مواظبش باش
- راستش میخوام زودتر براش زن بگیرم
$ واقعا خب چه کسی مد نظرته؟
- راستش یه دختر رو پیدا کردم از خاندان چویی اسمش هایونه
$ خاندان چویی؟
- درسته همون خاندان رئیس جمهور
$ این که خیلی خوبه
- فقط یه مشکلی هست
$ چی؟
- جونگ مین فعلا نمیخواد ازدواج کنه
میترسم اون دختر رو شوهر بدن بره
$ خب چرا فقط نامزد نمیکنن
مثل خودت و جونگ کوک
- نمیدونم امشب دوباره با جونگ مین حرف میزنم
$ راستی امشب یه مهمونی برگزار میشه داخل خونه ی ........
شماهم دعوت هستید درست میگم؟
- اره فقط من باید به کار های شرکت برسم نمیتونم بیام
$ ا/ت بیا دیگه خودت رو لوس نکن
- باشه حالا که اینقدر اسرار میکنی میام
$ خب من دیگه باید برم و اماده بشم شب میبینمت فعلا
- خدافظ
فصل دوم (پارت دوم)
° راستش فعلا نمیخوام به ازدواج فکر کنم
فعلا میخوام تمامی فکر و ذکرم شرکت باشه
+ راست میگه
این بهترین کاره
- باشه هرجور صلاح میدونی
° فعلا من میرم
خدافظ
ا/ت ویو
داشتم با گوشیم ور میرفتم که خدمتکار اومد
خدمتکار: خانم پارک اومدن
- جدی؟
بزار بیاد داخل
خدمتکار: چشم خانوم
بعد از دو دیقه در باز شد و لیا اومد داخل
یونجی هم همراهش بود
درواقع لیا بعد از ازدواج با نامجون یه دختر خیلی خوشگل به اسم یونجی به دنیا اورد
دقیقا کپی خودش بود
(علامت لیا \)
\ سلام خاله
- سلام قربونت بشم
$ به به خانم کیم یار و یاور همیشگی
بی انصاف چرا این مدت یه زنگی چیزی نزدی؟
- هعی لیا باور کن درگیر کار های شرکت بودم
این چند روز قراره کارمند جدید بیاد برای شرکت دیگه منم باید سوء پیشینه شون رو بررسی کنم
$ زیاد به خودت فشار نیار
این چند روز کلا اندازه ی یه خلال دندون شدی
- نه بابا
$ راستی جونگ مین کجاس؟
- رفت تا کار های شرکت رو انجام بده
$ مواظبش باش الان کلی دختر هستن که میخوان مخ پسرت رو بزنن پس چهار چشمی مواظبش باش
- راستش میخوام زودتر براش زن بگیرم
$ واقعا خب چه کسی مد نظرته؟
- راستش یه دختر رو پیدا کردم از خاندان چویی اسمش هایونه
$ خاندان چویی؟
- درسته همون خاندان رئیس جمهور
$ این که خیلی خوبه
- فقط یه مشکلی هست
$ چی؟
- جونگ مین فعلا نمیخواد ازدواج کنه
میترسم اون دختر رو شوهر بدن بره
$ خب چرا فقط نامزد نمیکنن
مثل خودت و جونگ کوک
- نمیدونم امشب دوباره با جونگ مین حرف میزنم
$ راستی امشب یه مهمونی برگزار میشه داخل خونه ی ........
شماهم دعوت هستید درست میگم؟
- اره فقط من باید به کار های شرکت برسم نمیتونم بیام
$ ا/ت بیا دیگه خودت رو لوس نکن
- باشه حالا که اینقدر اسرار میکنی میام
$ خب من دیگه باید برم و اماده بشم شب میبینمت فعلا
- خدافظ
۹۱۵
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.