BTS, Roman
#زندگی_من
#ادامه_پارت_بیست_و_یکم
تهیونگ- چیشده؟! باز چیکار کردی؟
[فرار کن، بدو! نهنه، اینطوری خراب میکنی همه چیز و.. خب پس بگو ی چیز!]
من- هیچی فقط یک لیوان افتاد، ولی نشکسته.
[خوب گفتی، حالا شیشه ها رو جمع کن.]
شیشه های بزرگ و برداشتم تا بریزم سطل آشغال، همینکه دور زدم تهیونگ و یک قدمی خودم دیدم. دیدن یهویی تهیونگ باعث شد شیشه ها رو فشار برم و دستم و ببرم.
من- آی دستم!...
شیشه ها از دستم افتادن روی زمین. اشک میخواست توی چشام جمع شه. راسته که میگن بعضی ها هم توی پریودی دل نازک میکشن! حالا چرا من باید دل نازک بشم!
تهیونگ وقتی دید لیوان اون بوده و دستم و خونی کردم تُن صداشو برد بالا
تهیونگ- چیکار میکنی توووو! خوبه ازت یک چایی خواستم! برو بشین که ریدی تو زندگیم!!
من و کنار زد و مشغول جمع کردن شیشه ها شد.[چقدر تو بدبختی که باید همچین اتفا برای تو بیوفته اخه!]
همونجا واستاده بودم، نمیدونستم چیکار کنم. نه میتونستم برم نه میتونستم اجازه بدم تهیونگ همه کارا رو بکنه و نه میتونستم روی حرفش حرف بزنم.[هوففف دیگه این دسته گل های تویه که آب دادی]
شیشه ها رو یکی یکی جمع کرد و من همونطور بهش نگاه میکردم. بیشتر میترسیدم که شیشه ها بره تو دستش و بیشتر شرمنده بشم.
کارش که تموم شد از جاش بلند شد. همونطور که دستاشو میشست و چشمش به شیر آب بود باهام صحبت میکرد.
تهیونگ- زخم دست تو ببند که تا فردا عفونت نکنه. خوبیت نداره جلو دوستام ناقص باشی.
من- مگه فردا چه خبره!!؟
تهیونگ- دوره همیه دوستانه داریم. اگه خانوم چو بهت نگفته من میگم، من هر هفته جمعه ها از ساعت ۲۰:۰۰ پارتی میگیرم و با دوستام مست میکنیم.
مات و مبهوت بهش خیره بود..[قراره دوباره چه اتفاقی توی این خونه برات بیوفته! قراره دوباره چه گلی به کاری!] میترسم، و هیچوقت دوست ندارم پارتی فردا از راه برسه.
#BTS#ARMY_BTS#BTS_ARMY#ARMY#Jungkook#Teahyung#Namjoon#RM#R_M#J_hope#Jin#Jimin#Suga#Yoongi#AgustD#Nam_jin#Namjin#Teah_kook#Teahkook#Teah_jin#Teahjin#Jin_kook#Jinkook#Nam_kook#Namkook#Roman#Zendegi_man#Roman_Zendegi_man#yooshi
#بی_تی_اس#آرمی_بی_تی_اس#بی_تی_اس_آرمی#آرمی#جونگکوک#جونگ_کوک#تهیونگ#ته_هیونگ#نامجون#آرام#آرم_ام#جیهوپ#جی_هوپ#جین#جیمین#شوگا#یونگی#آگوست_دی#نام_جین#نامجین#ته_کوک#تهکوک#تهجین#ته_جین#جین_کوک#جینکوک#نامکوک#نام_کوک#رمان#رمان_زندگی_من#زندگی_من#یوشی
#ادامه_پارت_بیست_و_یکم
تهیونگ- چیشده؟! باز چیکار کردی؟
[فرار کن، بدو! نهنه، اینطوری خراب میکنی همه چیز و.. خب پس بگو ی چیز!]
من- هیچی فقط یک لیوان افتاد، ولی نشکسته.
[خوب گفتی، حالا شیشه ها رو جمع کن.]
شیشه های بزرگ و برداشتم تا بریزم سطل آشغال، همینکه دور زدم تهیونگ و یک قدمی خودم دیدم. دیدن یهویی تهیونگ باعث شد شیشه ها رو فشار برم و دستم و ببرم.
من- آی دستم!...
شیشه ها از دستم افتادن روی زمین. اشک میخواست توی چشام جمع شه. راسته که میگن بعضی ها هم توی پریودی دل نازک میکشن! حالا چرا من باید دل نازک بشم!
تهیونگ وقتی دید لیوان اون بوده و دستم و خونی کردم تُن صداشو برد بالا
تهیونگ- چیکار میکنی توووو! خوبه ازت یک چایی خواستم! برو بشین که ریدی تو زندگیم!!
من و کنار زد و مشغول جمع کردن شیشه ها شد.[چقدر تو بدبختی که باید همچین اتفا برای تو بیوفته اخه!]
همونجا واستاده بودم، نمیدونستم چیکار کنم. نه میتونستم برم نه میتونستم اجازه بدم تهیونگ همه کارا رو بکنه و نه میتونستم روی حرفش حرف بزنم.[هوففف دیگه این دسته گل های تویه که آب دادی]
شیشه ها رو یکی یکی جمع کرد و من همونطور بهش نگاه میکردم. بیشتر میترسیدم که شیشه ها بره تو دستش و بیشتر شرمنده بشم.
کارش که تموم شد از جاش بلند شد. همونطور که دستاشو میشست و چشمش به شیر آب بود باهام صحبت میکرد.
تهیونگ- زخم دست تو ببند که تا فردا عفونت نکنه. خوبیت نداره جلو دوستام ناقص باشی.
من- مگه فردا چه خبره!!؟
تهیونگ- دوره همیه دوستانه داریم. اگه خانوم چو بهت نگفته من میگم، من هر هفته جمعه ها از ساعت ۲۰:۰۰ پارتی میگیرم و با دوستام مست میکنیم.
مات و مبهوت بهش خیره بود..[قراره دوباره چه اتفاقی توی این خونه برات بیوفته! قراره دوباره چه گلی به کاری!] میترسم، و هیچوقت دوست ندارم پارتی فردا از راه برسه.
#BTS#ARMY_BTS#BTS_ARMY#ARMY#Jungkook#Teahyung#Namjoon#RM#R_M#J_hope#Jin#Jimin#Suga#Yoongi#AgustD#Nam_jin#Namjin#Teah_kook#Teahkook#Teah_jin#Teahjin#Jin_kook#Jinkook#Nam_kook#Namkook#Roman#Zendegi_man#Roman_Zendegi_man#yooshi
#بی_تی_اس#آرمی_بی_تی_اس#بی_تی_اس_آرمی#آرمی#جونگکوک#جونگ_کوک#تهیونگ#ته_هیونگ#نامجون#آرام#آرم_ام#جیهوپ#جی_هوپ#جین#جیمین#شوگا#یونگی#آگوست_دی#نام_جین#نامجین#ته_کوک#تهکوک#تهجین#ته_جین#جین_کوک#جینکوک#نامکوک#نام_کوک#رمان#رمان_زندگی_من#زندگی_من#یوشی
- ۱.۹k
- ۰۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط