part

♡part 1♡
ات ویو
صبح زود دوباره بیدار شدم، باید برم دانشگاه. سریع جمع و جور کردم و رفتم حموم و یه دوش ۲٠ مین گرفتم بعدش رفتم توی آشپزخونه صبحونه خوردم و دوباره سریع آشپزخونه رو جمع کردم. موهامو سریع با سشوار خشک کردم شونه کردم. موهامو دم اسبی بستم، لباس فرممو که از قبل آماده کرده بودم پوشیدم، کیف و کفشمو هم برداشتم موبایل و یه سری خرت و پرت اضافه هم انداختم. یه آرایش خیلی ساده و کمرنگ هم زدم چندتا پاف از ادکلن مخصوصمو هم زدم. سریع کفشامو پوشیدم و از خونه زدم بیرون. پیاده به سمت دانشگاه راه افتادم، تقریبا یه ۱۵ مین باید برم تا برسم. من خونه خیلی بزرگی ندارم و خودمم تقریبا توش تنها زندگی میکنم، البته رفیق صمیمیم میاد خونم باهم یا خوش گذرونی میکنیم یا میاد که تنها نباشم. خودش اینو هیچوقت بهم نگفته، ولی من خودم متوجه میشم. ماشین هم ندارم، کار میکنم ولی ثابت نیست و هی عوض میشه مجبورم کار دیگه ای پیدا کنم... گاهی به عنوان خدمه و نظافتچی توی خونه ها کار میکنم، گاهی به عنوان خیاط پاره وقت و... کارای دیگه. هزینه های دانشگامو که با این کارایی که پیدا میکنم میدم و سعی میکنم یه مبلغی هم هرچند ناچیز کنار بزارم و ذخیره کنم، دوس داشتم همیشه یه ماشین داشته باشم برای خودم، بخاطر همین یه خرده هم ذخیره میکنم و سعی میکنم چیزی هدر نره و ولخرجی نکنم مگر کارای ضروری که دیگه واقعا خیلی مجبور بشم بردارم.
✨🌸فعلا خماری🖤🧷
دیدگاه ها (۰)

♡part 2♡ات ویوخلاصه سرتونو به درد نیارم، به دانشگاه رسیدم وا...

♡part 3♡لیانا: پاشو بریم... ات: کجا بریم دقیقا؟! الان که هنو...

﴿مقدمه﴾های فرندانم، چطورید؟ من بالاخره بعد از صد قرن دوباره ...

#دوپارتی#هیونجین#درخواستیوقتی شب عروسی... ویو ات وای امروز خ...

انبه شیرین من Part 8ویو کوکخیلی هیجان زده شدم البته من هنوز ...

پارت ۶۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط