طوفان عشق💓 پارت چهار💓 مهدیه عسگری💓
#طوفان_عشق💓 #پارت_چهار💓 #مهدیه_عسگری💓
خلاصه روزا گذشتن و آخر هفته رسید...داشتم آماده میشدم که برم مهمونی آرمین....این یه هفته نگاهش نسبت به من خیلی مرموز بود که حس بدی بهم میداد ولی سعی کردم به خودم دلداری بدم....
اول رفتم حموم و یه دوش سریع گرفتم و بعد سریع خودمو خشک کردم و اتومو رو زدم به برق و رفتم تا از تو کمدم یه لباس دبش انتخاب کنم....
بالاخره بعد از کلی فکر کردن یه لباس دکلته قرمز تنگ کوتاه که تا یه وجب زیر باسنم بود و از پشت تا کمر لخت بود و درآوردم و پرت کردم رو تخت....
با یه جفت کفش پاشنه ده سانتی جلو بسته مشکی....
روی صندلی میز آرایشم نشستم و شروع کردم به آرایش کردن...پوستم انقدر صاف و سفید بود که نیازی به کرم و پودر نبود پس بنابراین نزدم...
سایه محوی دودی زدم با خط چشم کلفت مشکی و یه عالمه ریمل....رژگونه ملایم قرمز و در آخر یه رژ لب قرمز آتشین....
راضی واسه خودم از تو آینه بوسی فرستادم و اتومو رو برداشتم و موهامو لخت شلاقی کردم و آزادانه دورم ریختم....
لباسمو پوشیدم و کفشامو پام کردم و یه مانتو جلوباز مشکی روی لباسم انداختم و شال مشکی شل روی سرم انداختم.....
کیف دستی ست مشکی کفشامو که خیلی کوچولو بود و برداشتم و گوشیمو توش انداختم و سوییچمو برداشتم و بعد از اینکه ادکلن محبوبم و روی خودم خالی کردم از اتاقم زدم بیرون....
💓 بچها ببخشید زیارتم قم بزور همینم گذاشتم💓
خلاصه روزا گذشتن و آخر هفته رسید...داشتم آماده میشدم که برم مهمونی آرمین....این یه هفته نگاهش نسبت به من خیلی مرموز بود که حس بدی بهم میداد ولی سعی کردم به خودم دلداری بدم....
اول رفتم حموم و یه دوش سریع گرفتم و بعد سریع خودمو خشک کردم و اتومو رو زدم به برق و رفتم تا از تو کمدم یه لباس دبش انتخاب کنم....
بالاخره بعد از کلی فکر کردن یه لباس دکلته قرمز تنگ کوتاه که تا یه وجب زیر باسنم بود و از پشت تا کمر لخت بود و درآوردم و پرت کردم رو تخت....
با یه جفت کفش پاشنه ده سانتی جلو بسته مشکی....
روی صندلی میز آرایشم نشستم و شروع کردم به آرایش کردن...پوستم انقدر صاف و سفید بود که نیازی به کرم و پودر نبود پس بنابراین نزدم...
سایه محوی دودی زدم با خط چشم کلفت مشکی و یه عالمه ریمل....رژگونه ملایم قرمز و در آخر یه رژ لب قرمز آتشین....
راضی واسه خودم از تو آینه بوسی فرستادم و اتومو رو برداشتم و موهامو لخت شلاقی کردم و آزادانه دورم ریختم....
لباسمو پوشیدم و کفشامو پام کردم و یه مانتو جلوباز مشکی روی لباسم انداختم و شال مشکی شل روی سرم انداختم.....
کیف دستی ست مشکی کفشامو که خیلی کوچولو بود و برداشتم و گوشیمو توش انداختم و سوییچمو برداشتم و بعد از اینکه ادکلن محبوبم و روی خودم خالی کردم از اتاقم زدم بیرون....
💓 بچها ببخشید زیارتم قم بزور همینم گذاشتم💓
۱۱.۰k
۲۵ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.