Part

Part 13:
سارا:آخه یونا : الانننننن
سارا:بیا این رژ برات بزنم
یونا:چلا شبیه رژی که زدی نیس؟
(تو گوش سارا گفت) میدونم با باباییم از اون کا لا کلدییی(بچگونه حرف میزنه ها) به من دروغ نگوو صداتون تا اتاق من میومدد بعدش دیدم باباییم لباسات پوشندت خودم دیدمم
سارا:از کجا دیدی؟
یونا:سوراخ در اتاق
سارا: امم نظرت چیه بریم بستنی بخوریم؟
یونا:اوهومممم عالیهههه من بستنی شکلاتی میخوامم
سارا:منم توت فرنگیی
بعدش رفتن داخل آشپزخانه و بستنی در اوردن از یخچال و شروع به خوردن کردن
یونا:سارا
سارا:هوم(دهنش پره) یونا: چطوری نینیا به دنیا میان؟؟
سارا(بستنی پرید تو دهنش) خوب اول باید ازدواج کنی بعد یک کار هایی هست که باید انجام بدی بعد بچه دار میشی یونا:واقعاا یعنی منم با جونگی اینکار بکنم بچه دار میشمم(بچه همسایشونه)بعد چکار ی باید انجام بدم نینی دار شم؟
سارا:برای بچه ها بد ه یونا: بگو بگوو سارا:عههه حالا بعدا بهت میگم
یونا: عیسس گهرممم اصن اصن میرم با جونگی بازی میکنممم
سارا:هوف باشه حالا قهر نکن
یونا:میکنممممم (ورفت پیش دوستش)
سارا:هعی خدا
(حدود چند روز از رابطشون گذشته)
...........
ساری گایز بخاطر اینکه نزاشتم چون مسافرت بودم و تازه امروز اومدم بخاطر همین اگر کم بود ساری
شرط ها
کامنت:۵۴
لایک ۴۳
دیدگاه ها (۲۹)

Part 14شرط ها نرسید ولی گذاشتم. ویو سارا:مثل بقیه روز ها از ...

Part 15ته: فردا میرم خونش ببینم چخبره سارا:منم میام ته:اص...

Part 12:تهیونگ:قراره که امروز سارا جواب سوالم بده سارا بیا ...

Part 11و به سمت اتاق یونا رفتم یونا:ساراااا چرا انقدر دیر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط