Part

Part 12:
تهیونگ:قراره که امروز سارا جواب سوالم بده
سارا بیا تو اتاقم
سارا:باشه
ته:خوب بگو میخوای با من باشی یانه؟
سارا:نه
ته:چیییی
سارا:دروغ گفتم آره
(گایز من اولین بارمه که اسمات مینویسم پس اگر بد بود ساری)
و سارا ل...ب...ش را روی ل...ب... تهیونگ گذاشت وگفت میخوا م م..ا ل خ..و ..د ..ت شم
تهیونگ:با کمال میل ب...ی..ب..ی(وای دارم آب میشمم ) تهیونگ لباس های سارا در آورد و روی تخت سارا انداخت و روش خ.. ی ...م ..ه زد
و تهیونگ ش.‌ل .و.ا.رش در آورد و شروع به کار کرد
(بعد چند مین )
یونا:ساراااا میاییی بازی کنیمممم
سارا:تهیونگ سارا نکنه بیاد تو اتاق؟
ته:نگران نباش در قفله
یونا:ساراااااااا بابایییی در را باز کنیدددددددددددد 😭😭😭😭😭😭 در باز کنیدددددد
سارا: کی کارت تموم میشه؟
ته: الان آه تموم شد( و ازش ک..ش..ی..د بیرون)
خوب لباس هات بپوش
در باز کرد
یونا:سارااا چلا در باز نکردییی؟
سارا:هیچی عزیزم خواب بودیم
یونا: با با بایی من خوابید ی؟ پس چرا لبات کبوده؟
سارا: لبام ؟یونا:اوهوم
سارا: رنگ رژه
یونا:عه برای منم بزن برای منم بزنننن رژ
سارا:حالا . یونا:الان

شرط ها
کامنت ۲۳
لایک ۲۴
دیدگاه ها (۳۲)

Part 13:سارا:آخه یونا : الانننننن سارا:بیا این رژ برات بزنم...

Part 14شرط ها نرسید ولی گذاشتم. ویو سارا:مثل بقیه روز ها از ...

Part 11و به سمت اتاق یونا رفتم یونا:ساراااا چرا انقدر دیر ...

Part 10یونا: مرسییییییی سارا بریم بازی؟؟سارا: با... ته:نه ک...

که ته گفت_این جوجه الان چیکار کرد+مارو بوسید؟_هر کاری که کرد...

(ویو فردا صبح)(ویو کوک)ساعت شش صبح بود بلند شدم دیدم ته جفتم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط