کاش بیایی


کاش بیایی
و در برابر این هجوم بی قراری ها
در غروب های سرد زمستان
تنها گرما بخش جسم و جانم باشی ؛

خسته ام از تکرارِ دوباره ی انتظار
دوباره سرمای نبودنت
در غروب هایی که بی شمار می آیند
از پی هم ....

🌺
دیدگاه ها (۰)

بی اجازه در صدر شعرم نشستیواژه ها را عاشق کردی وبی خبراز سه ...

‍ بریده‌ از همه جاو ازهمه کس رمیده‌ام دل به قلم سپرده‌ام  تا...

آنزمان که دلتنگ پشت پنجره ایستاده ایی و باران را تماشا میکنی...

بیا ای خلوت نشین سرای تنهایی امباران باشبارانی زیباا هدیه ای...

وقت انست که آرامش جانم باشیبت طناز من و عشق نهانم باشیماه اگ...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر مهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط