داشتم به این فکر میکردم که من و تو باهم چه زوج جالبی میشی

داشتم به این فکر میکردم که من و تو باهم چه زوج جالبی میشیم نه؟
بیست و چهار ساعت تیکه بار هم کنیم،یجوری حرف بزنیم که هیچکی جز خودمون هیچی نفهمه،خیلی جدی بشینم باهم حرف بزنیم،مثل احمقا دور خونه بدوییم و آهنگای قدیمی ای که حتا خودمونم یادمون نمیاد کی و کجا شنیده بودیم رو بخونیم، بریم بیرون،کتاب برام بخونی، در مورد هر چی،عشق،فیزیک،زندگی! بشینی و ساعت ها برام جوری پیچیده حرف بزنی که من مثل یه علامت تعجب بزرگ نگاهت کنم تو با خونسردی بپرسی هیچی نفهمیدی نه؟ دو نفر متفاوت،که خیلی شبیه همن،که همدیگرو یاد هم میندازن،دو نفر متفاوت که به طرز جالبی حتا همدیگرو هم درک نمیکنن بعضی وقتا.دو نفر جالبی که همدیگرو "شما" خطاب میکنن.
داشتم فکر میکردم که یهو رشته ی افکارم پاره شد.
-بزمجه،داری به چی فکر میکنی؟سه بار یه قضیه رو برات تعریف کردم.
+شنیدم شنیدم، داشتی میگفتی، از صندلی پرت شدی پایین و بعدش؟
دیدگاه ها (۸)

احتمالا واسه همه پیش اومده ، بعضی وسیله ها وقتی خراب میشن، ا...

وقتی من کار خوبی می کنماحساس خوبی دارم ...وقتی من کار بدی می...

توی تاکسی بودم ، راننده هم از آن راننده های بی اعصابی بود که...

بیا بی تو، من از این زندگی سیرم نمیدونی دارم این گوشه میمیرم...

پارت آخر فصل اول شیش ماه بعدمن و تهیونگ الان شیش ماه هست که ...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۶

جیمین فیک زندگی پارت ۴۰#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط