part57
#part57
#delsa
چشم هامو باز کردم
توی یه اتاق بودم یه نگاه کردم
به خودم برهنه بودم دست هامم
بسته شد بود به تخت
#amir
هیش جیغ نشنوم
همیشه گفتی من و تو متعلق
به همیم حالا هم میخوام تو رو واسه
همیشه مال خودم کنم
#delsa
امیر ولم کنن من ازت متنفرم
نمیخوام مال تو باشم
اون موقع که خودکشی کردم
کجا بودی هااا کجا بودی لعنتییییی
من و بستی که به تخت چی هان
انتقام چی رو بگیری مگه من چیکارت کردم
لامصب باشه بیا میگن
عشق با دردش
قشنگه.
آره من به همه دروغ گفتم
فراموشت کردم هنوزم دوست دارم
#amir
با حرف هاش یه لحظه حس
تنفر از خودم بهم دست داد
خیمه زدم روش و...
#arta
داشتم از بیرون برمیگشتم
خونه صدای جیغ یه دختر از خونه
بغلی به گوشم خورد سریع
با پلیس تماس گرفتم
درو شکوندن رفتن تو
منم پشت سرشون رفتم
چشمم برخورد کرد به یه اتاق
که درش باز بود کنجکاو شدم رفتم
دیدم
که یه دختر از حال رفته بود
رفتم بالا سرش دیدم دلسا
هست تمام بدن برهنش
کبود شده بود سریع دست هاشو
باز کردم لباس هاشونو پوشوندم
بغلش کردم در خونه رو باز کردم
آروم گذاشتمش روی تخت
خودمم لباس هامو عوض کردم
نشسته بودم بالای سرش
موهاشو ناز میکردم
که کم کم خوابم برد
#delsa
چشم هامو باز کردم توی یه اتاق
بودم جیغ کشیدم اینجا کجاستتتت
با داد
#arta
با صدای جیغش بلند شدم
سلام خوش اومدی کوچولوم
#delsa
آرتا تو جون من و نجات دادی
ازت ممنونم
#arta
دخترون*یت رو ازت گرفت
#delsa
میخواست بگیره که پلیس ها
اومدن خیلی ترسیدم
#arta
کوچولوم باید اینجا چند روز باشی
تا جات امن باشه نترس من
اذیتت نمیکنم
لباس هم خواستی توی کمد هست
بپوش
#delsa
مرسی محکم پریدم بغلش
حمایت شه
❤️🩹✨
#delsa
چشم هامو باز کردم
توی یه اتاق بودم یه نگاه کردم
به خودم برهنه بودم دست هامم
بسته شد بود به تخت
#amir
هیش جیغ نشنوم
همیشه گفتی من و تو متعلق
به همیم حالا هم میخوام تو رو واسه
همیشه مال خودم کنم
#delsa
امیر ولم کنن من ازت متنفرم
نمیخوام مال تو باشم
اون موقع که خودکشی کردم
کجا بودی هااا کجا بودی لعنتییییی
من و بستی که به تخت چی هان
انتقام چی رو بگیری مگه من چیکارت کردم
لامصب باشه بیا میگن
عشق با دردش
قشنگه.
آره من به همه دروغ گفتم
فراموشت کردم هنوزم دوست دارم
#amir
با حرف هاش یه لحظه حس
تنفر از خودم بهم دست داد
خیمه زدم روش و...
#arta
داشتم از بیرون برمیگشتم
خونه صدای جیغ یه دختر از خونه
بغلی به گوشم خورد سریع
با پلیس تماس گرفتم
درو شکوندن رفتن تو
منم پشت سرشون رفتم
چشمم برخورد کرد به یه اتاق
که درش باز بود کنجکاو شدم رفتم
دیدم
که یه دختر از حال رفته بود
رفتم بالا سرش دیدم دلسا
هست تمام بدن برهنش
کبود شده بود سریع دست هاشو
باز کردم لباس هاشونو پوشوندم
بغلش کردم در خونه رو باز کردم
آروم گذاشتمش روی تخت
خودمم لباس هامو عوض کردم
نشسته بودم بالای سرش
موهاشو ناز میکردم
که کم کم خوابم برد
#delsa
چشم هامو باز کردم توی یه اتاق
بودم جیغ کشیدم اینجا کجاستتتت
با داد
#arta
با صدای جیغش بلند شدم
سلام خوش اومدی کوچولوم
#delsa
آرتا تو جون من و نجات دادی
ازت ممنونم
#arta
دخترون*یت رو ازت گرفت
#delsa
میخواست بگیره که پلیس ها
اومدن خیلی ترسیدم
#arta
کوچولوم باید اینجا چند روز باشی
تا جات امن باشه نترس من
اذیتت نمیکنم
لباس هم خواستی توی کمد هست
بپوش
#delsa
مرسی محکم پریدم بغلش
حمایت شه
❤️🩹✨
۱۳.۷k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.