دستم تمام خستگی هاست

دستم تمام خستگی هاست

تنم بوی کهنه های دنیاست

امیدم نیست به این پایان ها

که پایان کنند دلتنگی ام را

امیدم نیست ، پرم از هیاهو

نه اینجا ، نه هر جا

آرام نمی کند آرامم را

اینجا فاصله ها دوراند

خیلی ها را تا همیشه می برند

اینجا تا به آخر نرسی ، همسفری نیست

تا نپوسی ، تازه ای نیست

اینجا ماندن خیلی تنهاست

نمی دانم ، ماندن یا نماندن

کدام را باور کنم ...

دلواژه های / سعید
دیدگاه ها (۱۴)

خدا حافظخداحافظخدا حافظ ای باورهای شیرینمخداحافظ ای آرزوهای ...

در عمق روحم ترانه هایی است که تمایل ندارند ظاهر لغات را به ...

روی تقدیرم نوشته ... اشتباهزیر هیج آسمانی جایم نیستکوله بارم...

شهرم شهر بن بست ها بودشهر رفتن تا گمشدنشهر دیوارها بودشهر بی...

رمان بغلی من پارت۱۳۶و۱۳۷و۱۳۸و۱۳۹دیانا: ارسلان اون بچه فقط پن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط