فرشته ی مرگ
فرشته ی مرگ
part(。◕‿◕。)
ت ویو : صبح زود بیدار شدم و امروز باید میرفتیم جنگل چون ما یه گروهی هستیم که باید مناطق کشف نشده رو کشف میکردیم و من عاشق این کار بودم .....
مینسو بیا بریم سوار اتوبوس بشیم من خیلی خوشحالمممم علامت مینسو #
#چیشده دختر خوشحالی
+معلومه که خوشحالم چون امروز اولین روز کاریمه و میخوام که برم چیز جدید کشف کنم
#خدایا آخه تو اعتماد به نفسشو ببینا چقدر رویا پردازی
از اونجا آقای مدیر داد زد :نمیخواین بیاین ما رفتیما ....
+#اومدیم قربان
+تو راه بودیم و حداقل ۳ ساعت راه بود
هدفونم به گوشیم وصل کردم و آهنگی که همیشه بهم آرامش میداد گوش کردم
برش زمانی ۳ ساعت بعد ......
از اتوبوس پیاده شدیم و به ترتیب وایسادیم
مدیر : برگزاری این مراسم برای اینکه ما بدونیم اینجا کسی زندگی میکنه یا نه مردم این روستا که کنار جنگل هستن گزارش های به ما دادن که میخوایم الان بفهمیم که این شواهد ها واقعی هستن یا خیر پس از همگی تون میخوام که حواستون رو به کارتون بدین و نتیجه خوبی رو به من و مردم ارائه بدین
همگی : چشم قربان
و پخش شدیم به گروه های دو نفری منو مینسو باهم بودیم و از شانس خوبمون کار اسونی بهمون داده بودن که دنبال اون قاتل یا اون که مردم میگن روح بگردیم
+من که میگم روح نیست آخه کدوم آدمی روح دیده میدونی شاید یه آدم داره اذیتشون میکنه نه ؟
#اره دختر معلوم نیست چی میگن
+من برام مهم نیست اما میدونم که ما دوتا مدیر یا نتیجه خوشحال میکنیم .... وای دختر اینجا رو ببین یه چاله بزرگ اندازه خرس ها
#وای ات ببین این جنگل خیلی بزرگه ما چطوری اونو پیدا کنیم ها
+قضیه داره دارک میشه بدو بریم
منو مینسو یکم از هم جدا شدیم من طرف راست میگشتم مینسو هم طرف چپ رو.
اما زیر بوته ها یه جعبه مشکی دیدم که روش علامت شیطانی بود انگار یه نماد مثل ستاره بود و کنارش هم یه خرگوش ...............
شرط ها 🥂🍷
۲۰لایک
۱۵کامنت
۵ فالو
خوشتون اومد بگین ادامه بدم لطفا مثل فیک قبلی نکنید که پاک کنم ... . تنکیو ✨💜
part(。◕‿◕。)
ت ویو : صبح زود بیدار شدم و امروز باید میرفتیم جنگل چون ما یه گروهی هستیم که باید مناطق کشف نشده رو کشف میکردیم و من عاشق این کار بودم .....
مینسو بیا بریم سوار اتوبوس بشیم من خیلی خوشحالمممم علامت مینسو #
#چیشده دختر خوشحالی
+معلومه که خوشحالم چون امروز اولین روز کاریمه و میخوام که برم چیز جدید کشف کنم
#خدایا آخه تو اعتماد به نفسشو ببینا چقدر رویا پردازی
از اونجا آقای مدیر داد زد :نمیخواین بیاین ما رفتیما ....
+#اومدیم قربان
+تو راه بودیم و حداقل ۳ ساعت راه بود
هدفونم به گوشیم وصل کردم و آهنگی که همیشه بهم آرامش میداد گوش کردم
برش زمانی ۳ ساعت بعد ......
از اتوبوس پیاده شدیم و به ترتیب وایسادیم
مدیر : برگزاری این مراسم برای اینکه ما بدونیم اینجا کسی زندگی میکنه یا نه مردم این روستا که کنار جنگل هستن گزارش های به ما دادن که میخوایم الان بفهمیم که این شواهد ها واقعی هستن یا خیر پس از همگی تون میخوام که حواستون رو به کارتون بدین و نتیجه خوبی رو به من و مردم ارائه بدین
همگی : چشم قربان
و پخش شدیم به گروه های دو نفری منو مینسو باهم بودیم و از شانس خوبمون کار اسونی بهمون داده بودن که دنبال اون قاتل یا اون که مردم میگن روح بگردیم
+من که میگم روح نیست آخه کدوم آدمی روح دیده میدونی شاید یه آدم داره اذیتشون میکنه نه ؟
#اره دختر معلوم نیست چی میگن
+من برام مهم نیست اما میدونم که ما دوتا مدیر یا نتیجه خوشحال میکنیم .... وای دختر اینجا رو ببین یه چاله بزرگ اندازه خرس ها
#وای ات ببین این جنگل خیلی بزرگه ما چطوری اونو پیدا کنیم ها
+قضیه داره دارک میشه بدو بریم
منو مینسو یکم از هم جدا شدیم من طرف راست میگشتم مینسو هم طرف چپ رو.
اما زیر بوته ها یه جعبه مشکی دیدم که روش علامت شیطانی بود انگار یه نماد مثل ستاره بود و کنارش هم یه خرگوش ...............
شرط ها 🥂🍷
۲۰لایک
۱۵کامنت
۵ فالو
خوشتون اومد بگین ادامه بدم لطفا مثل فیک قبلی نکنید که پاک کنم ... . تنکیو ✨💜
۲۸.۴k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.