فرشته مرگ
فرشته مرگ
part 3
حوصله ام گاییده بود گذاشتم ..حمایت کنید
_________________________________________
کوک ویو
چند سالی بود که من ات از دست داده بودم اون قابلیت اینو داشت که بتونه هر انسانی رو خوب کنه ... بتونه به هر انسان و خون آشامی رو خوب کنه
زبان راوی
خب یه توضیح بدم !!! ات قابلیت اینو داشته که بتونه هرکسی رو خوب کنه و چون ات دختر خیلی خوشگلی بوده همه پادشاه ها و خون آشاما عاشق ات شده بودن ولی ات چون دوست پسرش مرده بوده و بخاطر یکی از اون ولیعهد های اون سر زمین ات هم به خودش قول داده بوده که عاشق کسی نشه
مگه عاشق شدن دست ات بوده ... کوک رو توی جنگل میبینه و دوست میشن و ات لحظات شیرینش رو برای کوک تعریف میکرده و کوک هم از اون لذت میبرده .... وقتی که ات میفهمه کوک ترک میکنه و کوک عاشق دخترک قصه ی ما شده بود
ت ویو
اون مرد اومد جلوم نشست من مثل یه موش کوچیک بودم و اون ... اون مثل یه شیر بزرگ
_ات خوبی ؟؟
+اوم تو کی هستی اسم منو از کجا میشناسی
میشه بزاری برم من فقط یه کارمند ساده ام اگه کار اشتباهی کردم ببخشید من نمیدونستم اون جعبه مال توعههه معذرت میخوام.... حرف اخرشو یکم آروم یا شاید هم زمزمه وار
پسرک دستاشو روی لب های فرشته کوچولوش گذاشت
_هیس آروم باش
نیازی نیست عذرخواهی کنی از اینکه پیدات کردم خیلی خوشحالم ات
+هوم منو ، مممنکه تا بحال تو رو ندیدم
_من دیدمت هه رفتارات هم هنوز عوض نشده
اما از لحاظ های دیگه چرا ...
+مثلا چی من چیم عوض شده منکه تو رو هم ندیدم
کوک شروع به توضیح داد اولش که ات فهمید اون خون اشامه و ولیعهد خون آشاماس یکم ترسید اما به روی خودش نیاورد حتما گفت که اون دوست من بوده پس خطری برای من ایجاد نمیکنه
پس کوک ات رو به سمت میز صبحانه برد و شروع به صبحانه کردن
که ات با دهن پر حرف زد ...
+میدونی چیه من تا بحال پسر به این مهربونی ندیده بودم (حالا اون روشو میبینی)
آخه همه بد بودن به کارای که علاقه داشتم مسخرم میکردن
که کوک دستاشو گذاشت ......
_________________________________________
بچه ها اینم پارت سوم مثل قبل حمایت کنید و اگه دوست دارین آقای جئون بد و دارک باشه تا اول داستان هست بهم بگین این دفعه گفتم مهربون باشه .......
شرط 🍷🥂
لایک۳۰
کامنت ۳۰
part 3
حوصله ام گاییده بود گذاشتم ..حمایت کنید
_________________________________________
کوک ویو
چند سالی بود که من ات از دست داده بودم اون قابلیت اینو داشت که بتونه هر انسانی رو خوب کنه ... بتونه به هر انسان و خون آشامی رو خوب کنه
زبان راوی
خب یه توضیح بدم !!! ات قابلیت اینو داشته که بتونه هرکسی رو خوب کنه و چون ات دختر خیلی خوشگلی بوده همه پادشاه ها و خون آشاما عاشق ات شده بودن ولی ات چون دوست پسرش مرده بوده و بخاطر یکی از اون ولیعهد های اون سر زمین ات هم به خودش قول داده بوده که عاشق کسی نشه
مگه عاشق شدن دست ات بوده ... کوک رو توی جنگل میبینه و دوست میشن و ات لحظات شیرینش رو برای کوک تعریف میکرده و کوک هم از اون لذت میبرده .... وقتی که ات میفهمه کوک ترک میکنه و کوک عاشق دخترک قصه ی ما شده بود
ت ویو
اون مرد اومد جلوم نشست من مثل یه موش کوچیک بودم و اون ... اون مثل یه شیر بزرگ
_ات خوبی ؟؟
+اوم تو کی هستی اسم منو از کجا میشناسی
میشه بزاری برم من فقط یه کارمند ساده ام اگه کار اشتباهی کردم ببخشید من نمیدونستم اون جعبه مال توعههه معذرت میخوام.... حرف اخرشو یکم آروم یا شاید هم زمزمه وار
پسرک دستاشو روی لب های فرشته کوچولوش گذاشت
_هیس آروم باش
نیازی نیست عذرخواهی کنی از اینکه پیدات کردم خیلی خوشحالم ات
+هوم منو ، مممنکه تا بحال تو رو ندیدم
_من دیدمت هه رفتارات هم هنوز عوض نشده
اما از لحاظ های دیگه چرا ...
+مثلا چی من چیم عوض شده منکه تو رو هم ندیدم
کوک شروع به توضیح داد اولش که ات فهمید اون خون اشامه و ولیعهد خون آشاماس یکم ترسید اما به روی خودش نیاورد حتما گفت که اون دوست من بوده پس خطری برای من ایجاد نمیکنه
پس کوک ات رو به سمت میز صبحانه برد و شروع به صبحانه کردن
که ات با دهن پر حرف زد ...
+میدونی چیه من تا بحال پسر به این مهربونی ندیده بودم (حالا اون روشو میبینی)
آخه همه بد بودن به کارای که علاقه داشتم مسخرم میکردن
که کوک دستاشو گذاشت ......
_________________________________________
بچه ها اینم پارت سوم مثل قبل حمایت کنید و اگه دوست دارین آقای جئون بد و دارک باشه تا اول داستان هست بهم بگین این دفعه گفتم مهربون باشه .......
شرط 🍷🥂
لایک۳۰
کامنت ۳۰
۲۴.۶k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.