پارت هشتم
پارت هشتم
_اون اون اون کوک کوک بود
+ا/ت
_کو...کو.....ک کوک
_چرا اینکارارو میکنی؟
+چه کاری
_همینکارارو تو هرشب یکی زیرته(اینا همش با داده ها)
+ا/ت از وقتی رفتی کارم همش شده همین
_(سکوت)
_گرفتم پرتم کرد رو تخت روم خیمه زد
_کو...ک چیکار...چیکار داری میکنی
+کاری که هرشب انجام میدم اما با فرد موردعلاقم
_هق میزدم دستم رو میزدم به سینش
(بقیش با خودتون)
صبح ساعت 7
_از خواب پاشدم زیر دلم درد میکر دست کوک هم دور کمرم قفل شده بود
_به چهرش نگاه کردم سال ها منتظر این بودم که این چهره رو ببینم دستم بردم تو موهاش دست میکشیدم یهو کوک بیدار شد دستم رو کشیدم
+صبح بخیر بیب
_................(سکوت)
+باهام قهری؟
_هیچی نگفتم رفتم تو حموم از حموم اومدم بیرون کوک داشت هاج واج منو نگاه میکرد
+یه لباس بالا تخته بپوش بیا پایین
_خوب برو بیرون تا لباس رو بپوشم
+میپوشی باهم میریم
_.........................(سکوت)
_لباس رو پوشیدم باهام رفتیم بیرون سر میز صبحانه کوکنشستمنو کشید انداخت رو پاش دقیقا اوفتاده بودم وست دی.کش
+انداختمش رو خودم دقیقا وست دی.کم بود
_چیکارمیکنی؟(با داد)
+همینی که میبینی
_(اخم شدید)
+ا/ت شب مهمونی یه لباس قشنگ برات میارن اونو بپوش
_آخرین مهمونی باهم رو یادم نرفته (زیر لب)
+چیزی گفتی
_نه
ادامه پارت بعد شرطا
30لایک
30 کامنت
_اون اون اون کوک کوک بود
+ا/ت
_کو...کو.....ک کوک
_چرا اینکارارو میکنی؟
+چه کاری
_همینکارارو تو هرشب یکی زیرته(اینا همش با داده ها)
+ا/ت از وقتی رفتی کارم همش شده همین
_(سکوت)
_گرفتم پرتم کرد رو تخت روم خیمه زد
_کو...ک چیکار...چیکار داری میکنی
+کاری که هرشب انجام میدم اما با فرد موردعلاقم
_هق میزدم دستم رو میزدم به سینش
(بقیش با خودتون)
صبح ساعت 7
_از خواب پاشدم زیر دلم درد میکر دست کوک هم دور کمرم قفل شده بود
_به چهرش نگاه کردم سال ها منتظر این بودم که این چهره رو ببینم دستم بردم تو موهاش دست میکشیدم یهو کوک بیدار شد دستم رو کشیدم
+صبح بخیر بیب
_................(سکوت)
+باهام قهری؟
_هیچی نگفتم رفتم تو حموم از حموم اومدم بیرون کوک داشت هاج واج منو نگاه میکرد
+یه لباس بالا تخته بپوش بیا پایین
_خوب برو بیرون تا لباس رو بپوشم
+میپوشی باهم میریم
_.........................(سکوت)
_لباس رو پوشیدم باهام رفتیم بیرون سر میز صبحانه کوکنشستمنو کشید انداخت رو پاش دقیقا اوفتاده بودم وست دی.کش
+انداختمش رو خودم دقیقا وست دی.کم بود
_چیکارمیکنی؟(با داد)
+همینی که میبینی
_(اخم شدید)
+ا/ت شب مهمونی یه لباس قشنگ برات میارن اونو بپوش
_آخرین مهمونی باهم رو یادم نرفته (زیر لب)
+چیزی گفتی
_نه
ادامه پارت بعد شرطا
30لایک
30 کامنت
۲۶.۷k
۲۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.