Part《7》
Part《7》
ویو یوری
قراره چند وقت اینجا بمونم....ولی من میترسم بهشون اعتماد کنم باز خوبه یونگ سو پیشمه وای ولی سخته.....روی مبل نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که یهو تهیونگ اومد و کنارم نشست
-خواهرت کجاست؟
+رفت تو اتاق بخوابه ببخشید یکم بی اعصابه
-نه اتفاقا بنظر باحال میاد
+که اینطور
-راستی از اتاقتون خوشت اومد
+آره مرسی
-اگه جایی خواستی بری باهام هماهنگ کن یا خودم میبرمت یا میگم بادیگاردا ببرنت
همین جور داشت باهام حرف میزد و من فقط نگاهش میکردم لباش...وای چرا قلبم انقد تند میزنه هوف نه نمیخوام دوباره این حسو تجربه کنم خودمو کنترل کردم ولی برام سوال شده بود
+تهیونگ شی چرا انقدر بامن مهربونی؟دلت برام میسوزه؟
-نه اصلا چون الان تو مهمون منی و خب منم باهات مهربونم و ازت مواظبت میکنم چون نمیخوام هیچکس تو خطر بیوفته مطمئن باش اکه کس دیگه ایم جای تو بود همین رفتارو باهاش میکردم
+اها...من میرم تو اتاقم
ویو ته
آخ این چی بود گفتم ریدم بهش بر خورد یعنی...ولی چرا هروقت میبینمش قلبم تند تن......نه اصلا امکان نداره نباید این اتفاق بیافته من نباید دوباره عاشق بشم....اصلا بهترین حرفو بهش زدم آره کارم درست بود
ویو یوری
هه منم اوسکلما با خودم فک کردم طرف عاشقم شده....نباید دیگه بهش فک کنم...خوب شد با این حرفش بهم فهموند که باید در قلبمو به روش ببندم
×هی یوری چی داری میگی؟(با حالت خواب آلودگی )
+ها هیچی بخواب بخواب
×توعه عن نمیزاری که اَه خوابمو خراب کردی
+هوفففف
امارت سونگ مو
(علامت سونگ مو¥ علامت ماری$)
ماری همچی رو به سونگ مو میگه
¥هع گور خودتو اون دختره رو کندی آقای کیم
$اها راستی اسم دختره یوری بود
¥یوری..شما(ادماشو میگه)هرجا این دختره میره دنبالش برین و آدرس خونشو پیدا کنید
حالیش میکنم..........
فالو پلیز♡♤♡
ویو یوری
قراره چند وقت اینجا بمونم....ولی من میترسم بهشون اعتماد کنم باز خوبه یونگ سو پیشمه وای ولی سخته.....روی مبل نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که یهو تهیونگ اومد و کنارم نشست
-خواهرت کجاست؟
+رفت تو اتاق بخوابه ببخشید یکم بی اعصابه
-نه اتفاقا بنظر باحال میاد
+که اینطور
-راستی از اتاقتون خوشت اومد
+آره مرسی
-اگه جایی خواستی بری باهام هماهنگ کن یا خودم میبرمت یا میگم بادیگاردا ببرنت
همین جور داشت باهام حرف میزد و من فقط نگاهش میکردم لباش...وای چرا قلبم انقد تند میزنه هوف نه نمیخوام دوباره این حسو تجربه کنم خودمو کنترل کردم ولی برام سوال شده بود
+تهیونگ شی چرا انقدر بامن مهربونی؟دلت برام میسوزه؟
-نه اصلا چون الان تو مهمون منی و خب منم باهات مهربونم و ازت مواظبت میکنم چون نمیخوام هیچکس تو خطر بیوفته مطمئن باش اکه کس دیگه ایم جای تو بود همین رفتارو باهاش میکردم
+اها...من میرم تو اتاقم
ویو ته
آخ این چی بود گفتم ریدم بهش بر خورد یعنی...ولی چرا هروقت میبینمش قلبم تند تن......نه اصلا امکان نداره نباید این اتفاق بیافته من نباید دوباره عاشق بشم....اصلا بهترین حرفو بهش زدم آره کارم درست بود
ویو یوری
هه منم اوسکلما با خودم فک کردم طرف عاشقم شده....نباید دیگه بهش فک کنم...خوب شد با این حرفش بهم فهموند که باید در قلبمو به روش ببندم
×هی یوری چی داری میگی؟(با حالت خواب آلودگی )
+ها هیچی بخواب بخواب
×توعه عن نمیزاری که اَه خوابمو خراب کردی
+هوفففف
امارت سونگ مو
(علامت سونگ مو¥ علامت ماری$)
ماری همچی رو به سونگ مو میگه
¥هع گور خودتو اون دختره رو کندی آقای کیم
$اها راستی اسم دختره یوری بود
¥یوری..شما(ادماشو میگه)هرجا این دختره میره دنبالش برین و آدرس خونشو پیدا کنید
حالیش میکنم..........
فالو پلیز♡♤♡
۳.۶k
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.