Part《8》
Part《8》
(علامت هه رین# علامت چول هو&)
توی بار:
&بیبی من میریم به دوستای قدیمیم سلام کنم
#اوکی منم میرم پیش دا یون (دوست هه رین)
علامت دا یون=
=هه رین دوست پسر جدیدته؟
#اره
=مگه این دوست پسر یوری نبود؟
#اره ولی من دزدیدمش
=چطوری؟؟
هه رین همچی رو میگه
=ولی تو مگه با یوری از دبیرستان صمیمی نبودی؟
#میدونی راستش از همون دوران ازش متنفر بودم خودمو بهش نزدیک کردم تا در واقع بهش ضربه بزنم مثل همین کارم
=ولی این بی رحمیه
#برو بابا تو خیلی مثبتی
=ولی اون پسره که گفتی تو پارک از یوری دفاع کرد کی بود
#فعلا نمیدونم
=اگه دوست پسرش باشه چی؟
#اونوقت نمیزارم باهم باشن
=راستی تو الان با چول هویی ولی واقعا دوستش داری؟
#معلومه که نه به موقعش باهاش کات میکنم
=ولی هه رین تو رسما داری ظلم میکنی
#برام مهم نیست
=واقعا برات متاسفم
#باش به درک
خونه ته:
ویو یوری
ساعت ۳ شبه وای خیلی تشنمه برم آب بخورم
با لباس خوابم رفتم بیرون اتاق(عکسش تو اسلاید هست)داشتم از پله ها میرفتم پایین دیدم تهیونگم داره از پله ها میاد بالا اصلا حواسم به لباسم نبود وقتی منو دید از سر تا پا نگام کرد و میخواست از بغلم رد بشه بره که یهو پام پیچ خورد و ته دور کمرمو گرفت و بهم گفت مواظب باش و سعی کن با این لباسا نیای پایین بعدم رفت وای دوباره این قلب لعنتی اَه هوف بهش فکر نکن رفتم تو آشپز خونه داشتم آب میخوردم که یهو فهمیدم با لباس خوابم اومدم پایین آب و تق کردم و برگشتم دیدم کوک پشتمه
÷چیشد؟
+واییییییییییی ترسیدم تو چرا نرفتی خونت
÷همین طوری....این لباس...
+ایششش نگاه نکن
فقط بدو بدو رفتم تو اتاق وای ریدم ایش همش حواسم پرته...همین طوری داشتم با خودم حرف میزدم که یهو صدای شکستن شیشه اومد ترسیدم سریع از اتاق رفتم بیرون که ببینم چی شده با چیزی که دیدم خشکم زد..........
از فیک راضی هستین؟خوبه؟
فالو پلیز♡♤♡
فالو پلیز♡♤♡
(علامت هه رین# علامت چول هو&)
توی بار:
&بیبی من میریم به دوستای قدیمیم سلام کنم
#اوکی منم میرم پیش دا یون (دوست هه رین)
علامت دا یون=
=هه رین دوست پسر جدیدته؟
#اره
=مگه این دوست پسر یوری نبود؟
#اره ولی من دزدیدمش
=چطوری؟؟
هه رین همچی رو میگه
=ولی تو مگه با یوری از دبیرستان صمیمی نبودی؟
#میدونی راستش از همون دوران ازش متنفر بودم خودمو بهش نزدیک کردم تا در واقع بهش ضربه بزنم مثل همین کارم
=ولی این بی رحمیه
#برو بابا تو خیلی مثبتی
=ولی اون پسره که گفتی تو پارک از یوری دفاع کرد کی بود
#فعلا نمیدونم
=اگه دوست پسرش باشه چی؟
#اونوقت نمیزارم باهم باشن
=راستی تو الان با چول هویی ولی واقعا دوستش داری؟
#معلومه که نه به موقعش باهاش کات میکنم
=ولی هه رین تو رسما داری ظلم میکنی
#برام مهم نیست
=واقعا برات متاسفم
#باش به درک
خونه ته:
ویو یوری
ساعت ۳ شبه وای خیلی تشنمه برم آب بخورم
با لباس خوابم رفتم بیرون اتاق(عکسش تو اسلاید هست)داشتم از پله ها میرفتم پایین دیدم تهیونگم داره از پله ها میاد بالا اصلا حواسم به لباسم نبود وقتی منو دید از سر تا پا نگام کرد و میخواست از بغلم رد بشه بره که یهو پام پیچ خورد و ته دور کمرمو گرفت و بهم گفت مواظب باش و سعی کن با این لباسا نیای پایین بعدم رفت وای دوباره این قلب لعنتی اَه هوف بهش فکر نکن رفتم تو آشپز خونه داشتم آب میخوردم که یهو فهمیدم با لباس خوابم اومدم پایین آب و تق کردم و برگشتم دیدم کوک پشتمه
÷چیشد؟
+واییییییییییی ترسیدم تو چرا نرفتی خونت
÷همین طوری....این لباس...
+ایششش نگاه نکن
فقط بدو بدو رفتم تو اتاق وای ریدم ایش همش حواسم پرته...همین طوری داشتم با خودم حرف میزدم که یهو صدای شکستن شیشه اومد ترسیدم سریع از اتاق رفتم بیرون که ببینم چی شده با چیزی که دیدم خشکم زد..........
از فیک راضی هستین؟خوبه؟
فالو پلیز♡♤♡
فالو پلیز♡♤♡
۳.۷k
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.