part

part 13

عشق تلخ
#دنیا
همون پسره که چند شب پیش روبروم ایستاده بود بهم پیم داد
دستام خیلی عرق کرد
موندم بهش چی بگم
من تو این حال بودم
مامانه مریضم هر ثانیه و دقیقم جلو چشام بود
اسمش رضا بود فامیلیش برزگر
_سلام آقای برزگر.باید ببینمتون و باهاتون رو در رو صحبت کنم و شرایط این موقعم رو بگم
+دنیا خانم منم باهاتون صحبت دارم
__کجا ببینیم همدیگرو
+کافه خودم .آدرس کافه رو دادم و قرار رو ساعت ۴ تنظیم کردیم
_اوکی
#دیانا
با گفتن این حرفای ارسلان مونده بودم به دنیا راجع به رضا بگم یا نه
مونده بودم زندگیش و دوستیش با من خراب شه
رضا الان زن داره چیکار کنم
مونده بودم تو دوراهی ((دیانا نمیدونست که رضا به دنیا گفته خودش))
بهش پیم دادم
_سلام شیطون بلااا
+جانم دیانا
_جواب سلام واجبه ها خانمم
+سلام عشقم
_چیکار کردی همه عاشقت شدن.راز موفقیت؟؟
+چییییی؟؟کی ؟؟
_رفیقه مهراب میخوادت
+کیه
_اسمش رضاس
+کپ کردم.رفیقه رضاس؟؟؟
_میدونی کیه؟؟
+اره خودش اومد بهم گفت دلبرک
_واقا؟؟
+اهوم
_یه چی بگم کپ نمیکنی
+نه
_برادره ارسلانههه
+جدییی؟؟اره خودمم کپ کردم مهراب بهم گفت گرخیدم هیچی بهش نگفتم
_دارم میرم سر قرار دعا کن واسم .خودمم ی جورایییی..
+تو هم دوسش داری
_نه
+شوخی نکن
_ببینم چی میشهه
+وووی
ادامه دارد....
دیدگاه ها (۳)

عشق تلخ part 14#رضایه دوش نیم ساعته گرفتم چون هوا سرد بود یه...

عشق تلخ part 14#رضاخیلی دیرم شده بود.سر ساعت به قرار نرسیدم ...

خیلی ادیتشو‌ دوس:)ننه قشنگ😇جدا ازین خیلی مچکرم ازینکه حمایت ...

part 12عشق تلخ #ارسلانبابام ((بابای ارسلان و رضا)) به خاطر ب...

رمان فیک پارت 1 میگم کسی فیلترشکن خوب نمیشناسه که رایگان باش...

خون آشام عزیز (71)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط