فکر کن حال من از حال تو بدتر باشد

فکر کن حال من از حال تو بدتر باشد

دل من در گرو یک دل دیگر باشد

تو به من فکر کنی ،

من به کسی غیر از تو

در دل هردویمان داغ برابر باشد

با خودم یکسره درگیرم و

می ترسم از این :

"نکند فکر خیانت به تو در سر باشد"

رو به روی تو نشستم ،

به خودم فکر کنم

وای اگر فرصت من ،

فرصت آخر باشد

چشم در چشم تو از خیره شدن می ترسم

شاید آیینه از آیینه مکدر باشد

می توانی که مرا ، حال مرا درک کنی

فکر کن حال من از حال تو بدتر باشد ...


#علی_اصغر_شیری
دیدگاه ها (۲)

این را توی کله ات فرو کنکه زن ها با مردی که دوستش دارند ازدو...

قرارمان یک شنبه ساعت هشت صبحمن عطر تلخی را که دوست داری می ز...

در این روزهای پایانی سالرفتنی های مانده را بفرستید بروندماند...

و عشقآنقدرها هم که فکر می کردیمعادلانه نبود ...زن همسایه عاش...

خودم را کشان کشان می رسانم خانه و روی تخت پرت می کنمپلک های ...

عاشقی با تو قشنگ است بیا دل بدهیم فکر کن ! قافیه تنگ است بی...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط