اتفاق ناگهانی با دوست صمیمی
اتفاق ناگهانی با دوست صمیمی
پارت ۲۰
دونگ گئون:نمیدونم وایسا( در رو باز میکنه)
دونگ گئون: بل......تو؟
تو اینجا چیکار میکنی؟
ا/ت:دونگ گئو.....ج....جیمین؟(بله جیمین شی🙂)تو اینجا چیکار میکنی؟
جیمین:هرزه تو اینجا چیکار میکنی؟
ا/ت: برو به دوست دخترت بگو هرزه یه چند ماه پیش دیدمش با چندتا پسر
جیمین:با لیلی درست صحبت کن تو هرزه ای مگه دونگ گئون تورو اذیت نمیکرد
ا/ت:اون ته اوهه که اذیتم میکرد
دونگ گئون:جیمین اینجا چیکار داری
جیمین:اومدم سراغ این هرزه رو بگیرم
دونگ گئون:ببین هیچی بهت نمیگم فکر نکن ازت میترسم ها
جیمین:حالا کی گفت میترسی
___________
میدونم این پارت کمه
برای همین پارت بعدی هم الان میزارم:)❤️
پارت ۲۰
دونگ گئون:نمیدونم وایسا( در رو باز میکنه)
دونگ گئون: بل......تو؟
تو اینجا چیکار میکنی؟
ا/ت:دونگ گئو.....ج....جیمین؟(بله جیمین شی🙂)تو اینجا چیکار میکنی؟
جیمین:هرزه تو اینجا چیکار میکنی؟
ا/ت: برو به دوست دخترت بگو هرزه یه چند ماه پیش دیدمش با چندتا پسر
جیمین:با لیلی درست صحبت کن تو هرزه ای مگه دونگ گئون تورو اذیت نمیکرد
ا/ت:اون ته اوهه که اذیتم میکرد
دونگ گئون:جیمین اینجا چیکار داری
جیمین:اومدم سراغ این هرزه رو بگیرم
دونگ گئون:ببین هیچی بهت نمیگم فکر نکن ازت میترسم ها
جیمین:حالا کی گفت میترسی
___________
میدونم این پارت کمه
برای همین پارت بعدی هم الان میزارم:)❤️
۳.۷k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.