اتفاق ناگهانی با دوست صمیمی
اتفاق ناگهانی با دوست صمیمی
پارت ۲۱
دونگ گئون:ببین هیچی بهت نمیگم فکر نکن ازت میترسم ها
جیمین:حالا کی گفت میترسی
ا/ت: بسه دیگه
جیمین:تو چی میگی
ا/ت: چرا یه جوری باهام برخورد میکنی که انگار...
جیمین:لیلی خط قرمز منه خب؟ از این به بعد سعی نکن باهاش کاری کنی(میره)
ا/ت:ایش
&فردا صبح ا/ت از خونه ی دونگ گئون میره و داره میره خونه که به یک هرزه خونه میرسه بعد میبینه که لیلی از در هرزه خونه اومد بیرون
ویو ا/ت
یک دفعه دیدم لیلی از هرزه خونه اومده بیرون سعی کردم کاری کنم نفهمه من اینجام و سریع رفتم
ا/ت:واقعا لیلی از اون در اومد بیرون؟
(میره خونه واسه خودش تا شب آهنگ گوش میده و قر میده بدون اینکه به جیمین و لیلی فکر کنه شب هم اینقدر خسته میشه میگیره میخوابه)
*فردا صبح*
ویو ا/ت
خواستم برم توی اون هرزه خونه تا ببینم واقعا لیلی رو دیدم
_________
این پارت هم کمه😭
حوصله نکردم بنویسم بقیه شو
ادمینتون یه کم گشاد تشریف داره😭🥲😂❤️
بابای ✨🫂
پارت ۲۱
دونگ گئون:ببین هیچی بهت نمیگم فکر نکن ازت میترسم ها
جیمین:حالا کی گفت میترسی
ا/ت: بسه دیگه
جیمین:تو چی میگی
ا/ت: چرا یه جوری باهام برخورد میکنی که انگار...
جیمین:لیلی خط قرمز منه خب؟ از این به بعد سعی نکن باهاش کاری کنی(میره)
ا/ت:ایش
&فردا صبح ا/ت از خونه ی دونگ گئون میره و داره میره خونه که به یک هرزه خونه میرسه بعد میبینه که لیلی از در هرزه خونه اومد بیرون
ویو ا/ت
یک دفعه دیدم لیلی از هرزه خونه اومده بیرون سعی کردم کاری کنم نفهمه من اینجام و سریع رفتم
ا/ت:واقعا لیلی از اون در اومد بیرون؟
(میره خونه واسه خودش تا شب آهنگ گوش میده و قر میده بدون اینکه به جیمین و لیلی فکر کنه شب هم اینقدر خسته میشه میگیره میخوابه)
*فردا صبح*
ویو ا/ت
خواستم برم توی اون هرزه خونه تا ببینم واقعا لیلی رو دیدم
_________
این پارت هم کمه😭
حوصله نکردم بنویسم بقیه شو
ادمینتون یه کم گشاد تشریف داره😭🥲😂❤️
بابای ✨🫂
۸.۵k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.