پارت چهار بخش سه ( پایان بخش سه )
پارت چهار بخش سه ( پایان بخش سه )
بعد از خوردن پشمک
دامیان : چرخ فلک و دوست داری ؟ می خوای بریم شهربازی ؟
آنیا : من چرخ فلک و دوست دارم می تونم به آسمون نزدیک بشم.
دامیان : پس بیا بریم.
آنیا : من گفتم چرخ فلک و دوست دارم نگفتم میام.
دامیان : پس نمی خوای بریم؟
آنیا : بعدا بریم نباید دیر برسم خونه مامان و بابا نگران میشن دیگه میرم خدافظ.
دامیان : اها باشه خدافظ فردا تو مدرسه می بینمت.
فردا صبح آنیا به کلاسش رفت و یک دانشآموز جدید به نام مارکوس به کلاسشون اضافه شد( یک دانش آموز منحرف ) که وقتی آنیا رو دید.
مارکوس : سلام اسم من مارکوس هست خوشحالم با شما تو یک کلاسم ، می تونم اسم شما رو بپرسم ؟
آنیا : سلام مارکوس منم آنیا فروجر ام منم از آشناییت خوشحالم.
مارکوس : ممنون آنیا چان.
دامیان : آهای تو آنیا رو چی صدا زدی؟
و....
بعد از خوردن پشمک
دامیان : چرخ فلک و دوست داری ؟ می خوای بریم شهربازی ؟
آنیا : من چرخ فلک و دوست دارم می تونم به آسمون نزدیک بشم.
دامیان : پس بیا بریم.
آنیا : من گفتم چرخ فلک و دوست دارم نگفتم میام.
دامیان : پس نمی خوای بریم؟
آنیا : بعدا بریم نباید دیر برسم خونه مامان و بابا نگران میشن دیگه میرم خدافظ.
دامیان : اها باشه خدافظ فردا تو مدرسه می بینمت.
فردا صبح آنیا به کلاسش رفت و یک دانشآموز جدید به نام مارکوس به کلاسشون اضافه شد( یک دانش آموز منحرف ) که وقتی آنیا رو دید.
مارکوس : سلام اسم من مارکوس هست خوشحالم با شما تو یک کلاسم ، می تونم اسم شما رو بپرسم ؟
آنیا : سلام مارکوس منم آنیا فروجر ام منم از آشناییت خوشحالم.
مارکوس : ممنون آنیا چان.
دامیان : آهای تو آنیا رو چی صدا زدی؟
و....
۱.۱k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.