پارت دو بخش سه

پارت دو بخش سه

دامیان از روی تخت بلند شد و دست آنیا رو گرفت و بردتش به یک کافه تا پشمک بگیره.
دامیان : آنیا توی خیابون منتظر باش تا پشمک صورتی و سبز بگیرم و برگردم.
از کنار آنیا پنج تا پسر در حال رد شدن بودند که یکی از اون پسر ها آنیا رو دید.
یکی از پسر ها : آهای دختر جون میای بریم یک قدمی بزنیم؟
آنیا : نه ممنون منتظر کسی هستم. ( بچه مثبت )
یکی از پسر ها : بیا دیگه ددی رو دوست نداری ؟
پسر نزدیک آنیا شد و دست آنیا رو گرفت و توی بغلش داشت می بردتش سمت بقیه ی پسر ها تا اینکه دامیان با یک پشمک صورتی و سبز اومد و دید که آنیا توی بغل یک پسره
و......
اصکی ممنوع🚫
دیدگاه ها (۹)

پارت سه بخش سهدامیان عصبانی شد و یک مشت محکم به صورت پسره زد...

پارت چهار بخش سه ( پایان بخش سه )بعد از خوردن پشمکدامیان : چ...

کل بخش سه 🔞پارت یک بخش سهدر باز شد و لوید اومد داخللوید : دا...

پارت چهار بخش دو ( پایان بخش دو )آنیا و دامیانآنیا : سلام با...

عشق غیر منتظره پارت10

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط