جادو خالی
جادو خالی
پارت ۱۱
من: امیر این کی بود؟
امیر: بهت میگم اوه اوه خیس اب شدی بیا برین تو ماشین
من و سام رفتیم تو. ماشین
امیر: همینجا بمونید حرف بزنید تا من بیام
سام: خب؟ معلون شد که این یه دوست داره پس با من میمونی
من: اولا که من با هرکی بخوام میمونم دوما زوری نیست سوما برای چند سال پیش بود
سام:فهمیدم
درو باز کردو رفت
من:کجا؟
سام:میرم جایی که تو و امیر راحت باشید
ورفت من به خودم گفتم اه چه فکری راجب من کردن
امیر اومد پشتت یه چیزی بود
من: کجایی؟
امیر: سام کوش؟
من: مثل بچه لوسا قهر کرد رفت
امیر: اوکی ولش کن
امیر یه عروسکی. که یه. پلندا که دستش چاقپ را بهم نشون داد
من: چه خفنه برای منع؟
امیر: اره
من: مرسی
اخم های امیر رفته بوپ بخاطر هستی تو هم ولی لبخند از رو لبش نمیرفت
رفتیم رستوران تا یه چیزی بخوری
امیر: چرا رفت؟
من:گفت حالا که امیر دوست داره باید با من باشی منم بهش گفتم اولا من هرکسی دوست داشت باشم میروم سمتش دوما زور گویی هم نمیکنی سوما اوت برای چند سال بود
امیر:افرین اون برای چند سال بود
من:چند سال بود
امیر:خب خیلیییی.....
ادامه دارد
پارت ۱۱
من: امیر این کی بود؟
امیر: بهت میگم اوه اوه خیس اب شدی بیا برین تو ماشین
من و سام رفتیم تو. ماشین
امیر: همینجا بمونید حرف بزنید تا من بیام
سام: خب؟ معلون شد که این یه دوست داره پس با من میمونی
من: اولا که من با هرکی بخوام میمونم دوما زوری نیست سوما برای چند سال پیش بود
سام:فهمیدم
درو باز کردو رفت
من:کجا؟
سام:میرم جایی که تو و امیر راحت باشید
ورفت من به خودم گفتم اه چه فکری راجب من کردن
امیر اومد پشتت یه چیزی بود
من: کجایی؟
امیر: سام کوش؟
من: مثل بچه لوسا قهر کرد رفت
امیر: اوکی ولش کن
امیر یه عروسکی. که یه. پلندا که دستش چاقپ را بهم نشون داد
من: چه خفنه برای منع؟
امیر: اره
من: مرسی
اخم های امیر رفته بوپ بخاطر هستی تو هم ولی لبخند از رو لبش نمیرفت
رفتیم رستوران تا یه چیزی بخوری
امیر: چرا رفت؟
من:گفت حالا که امیر دوست داره باید با من باشی منم بهش گفتم اولا من هرکسی دوست داشت باشم میروم سمتش دوما زور گویی هم نمیکنی سوما اوت برای چند سال بود
امیر:افرین اون برای چند سال بود
من:چند سال بود
امیر:خب خیلیییی.....
ادامه دارد
۵۳۱
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.