رویای بزرگ

رویای بزرگ
#part9

دعوت نامه به کره بود

مامان رو به من گفت:
خب یه چیز بگو دیگه چرا تعریف نمیکنی چه خبره ؟!

+مامان جون همونجوری که خودت کمو بیش میدونی من دوست دارم آیدل بشم.

_ خب!

+این نامه هم دعوتنامه اس

- پریا جان مگه آیدل شدن انقد راحته که تو انقد راحت میگی میخوام آیدل بشم ...مگه خودت همیشه تعریف نمیکردی که آیدل ها خیلی اذیت میشن
بخاطر کم کردن وزنشون کلی سختی میکشن ... جدا از این همش از خانواده هاشون دورن حالا با اینکه اینا رو میدونی بازم میخوای به آرزوت برسی

+اما مامان درسته آیدل ها سختی های زیادی میکشن بازم اما اینهمه آیدل تو کره هست چون اونا به این کار علاقه دارن سختی هاشو هم تحمل میکنن
مگه خودت همیشه نمیگی بعد از سختی ، خوشی هست باید روزای سخت و پشت سر بزاری

_ درسته من این حرفو بهت میزنم اما تو بدون ما تو کره میتونی تحمل کنی؟

بغض گلومو چنگ میزد از جام بلند شدم رفتم تو اتاقم…
دیدگاه ها (۰)

رویای بزرگ#part10به حرفای مامان خیلی فکر کردم درست میگفت من ...

رویای بزرگ#part11عزیزم چرا انقد خودتو اذیت میکنی مگه خدا گوش...

رویای بزرگ#part8حدود یک هفته ای از ماجرای اون پیام میگذشت ول...

رویای بزرگ#part7از خواب بیدار شدم و عکسای دیروز رو تو پیجم گ...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

سرنوشت "p,27..کوک : پس بپر بالا حاضر شوو .ا/ت : باشییی.ا/ت ب...

✨وکالت عشق✨#part1ویو ات✨🎀اه بازم این آلارم لعنتی زنگ خورد 😒 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط