جوعک

جوعک↓↓↓↓

پارسال کریسمس با رفیقام رفتیم آسایشگاه کودکان بی سرپرست شادشون کنیم

منم لباس بابانوعل پوشیدم به پسره گفتم یه آرزو کن عزیزم
آسمونو نگاه کرد گفت خدایا این کسخلارو ببر بیرون بخوابیم ://
دیدگاه ها (۲۶)

جوعک↓↓↓↓↓یه بارم خواهرپنج ساله ام اومدازم پرسیدمن چجوری به د...

جوعک↓↓↓↓‏بابام از خواهرزاده ام پرسید بابا جان بزرگ شدی میخوا...

😜 😜

‏آغوشِٺ سفارت بهشتہ روی زمین :)):purple_heart:

اسم فیک :زندگی تباه من

پارت ۲۳ فیک مرز خون و عشق

رمان جونگ کوک{ زندگی دوباره } پارت ۹ پسره : چه خبر خوشکله × ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط