part88
فردا
تهبونگ
کیونگ می: تهیونگ
تهیونگ: بله
کیونگ می: میتونم بیا تو اتاقت
تهیونگ: بیا
کیونگ می: خوشحالی
تهیونگ: آره این گردنبند رو سه ماه پیش برای ا/ت سفارش داده بودم الان رسیده
کیونگ می: گردنبند چیه؟
تهیونگ: از فرانسه سفارش داده بودم ماه بعد میخوام ازش خاستگاری کنم تو مراسممون هستی؟
کیونگ می: نمیدونم خب من میرم
تهیونگ: باشه
گردنبند گذاشتم تو کشو میزم و رفتم
چند دقیقه بعد
ا/ت: عشقم عشقم
تهیونگ: جانم
ا/ت:کجایی؟
تهیونگ: دارم دوش میگیرم اییی چرا درو باز میکنی
ا/ت: میخواستم ببینم اینجایی
تهیونگ: دیدی حالا
ا/ت: آره دیدم
تهیونگ: خب برو یا میخوای بیای؟
ا/ت: شاید دوست داشته باشم بیام داخل
تهیونگ: برو عزیزم برو دارم دوش میگیرم
ا/ت:میخواستم بپرسم شارژر گوشیت کجاست ماله من خراب شده
تهیونگ: همونجاست رو میزه
رفتم رو میز نگاه کردم رو میز نبود کشو میزش رو باز کردم
شارژر رو برداشتم چشمم به یه جعبه افتاد بازش کردم WOW چقدر خوشگله چه گردنبند خوشگلیه حتما از اون برندهاست نگاه کردم بالاش نوشته بود فور مای لاو یعنی برای منه
نههه باورم نمیشه چقدر خوشگله و ذوق و خوشحالی داشتم گریه میکردم سریع از اتاقش رفتم بیرون در اتاقش کامل بسته نبودم درو باز کردم
ا/ت: کیونگ می؟
کیونگ می: چیه؟
ا/ت:پشت در چیکار میکردی؟ نکنه داشتی داخل میدیدی
کیونگ می: نه داشتم رد میشدم
ا/ت: باشه
سریع رفتم تو اتاقم وایی چقدر خوشگل بود یعنی کی میخواد بهم بده یا میخواد خاستگاری کنه ولی برای خاستگاری که حلقه میدند رفتم تو اینترنت سرچ کردم
(دادن گردنبند از طرف پسر برای دختر چیست)
جواب اینترنت: هدیه دادن پسر به دختر اگر گردنبند باشد به معنای اعتراف عشق پسر به دختر است
ولی تهیونگ که بهم اعتراف کرده شاید دوباره بخواد بهم بگه دوسم داره یعنی کی میخواد بهم بده؟
تق تق تق
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: جانم
تهیونگ: خوشحالی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: خب میشه بهم بگی چیشده
ا/ت: نه
تهیونگ: باشه میشه امشب یه قرار باهم بزاریم
ا/ت: چی امشب؟ اها باشه حتما حتما
تهیونگ: خب من الان باید برم کار دارم بعد میام دنبالت
ا/ت: ادرس برام بفرست
تهیونگ: نه باید بیام لباسمو عوض کنم و یه چیزی بردارم
یعنی امشب قراره بهم بده؟ وایی باورم نمیشه
ا/ت: تهیونگ
تهیونگ: جانم
رفتم بغلش کردم
تهیونگ: چیشده؟
و بعد لبشو بوسیدم
ا/ت: نمیتونم ببوسمت
تهیونگ: میتونی خب من رفتم
ا/ت: مراقب خودت باش
تهیونگ: 😘
ا/ت: 😘
شب
تهیونگ
میخواستم از شرکت برگردم خونه
روبروی در شرکت
کیونگ می: تهیونگ
تهیونگ: تو اینجا چیکار میکنی
کیونگ می: میشه کمکم کنی؟
تهیونگ: چرا؟ چیشده؟
کیونگ می: از نامزدم جدا شدم 😭
تهیونگ: متاسفم
کیونگ می: حالم خوب نیست میشه باهم بریم نوشیدنی بخوریم؟
#فیک
#سناریو
تهبونگ
کیونگ می: تهیونگ
تهیونگ: بله
کیونگ می: میتونم بیا تو اتاقت
تهیونگ: بیا
کیونگ می: خوشحالی
تهیونگ: آره این گردنبند رو سه ماه پیش برای ا/ت سفارش داده بودم الان رسیده
کیونگ می: گردنبند چیه؟
تهیونگ: از فرانسه سفارش داده بودم ماه بعد میخوام ازش خاستگاری کنم تو مراسممون هستی؟
کیونگ می: نمیدونم خب من میرم
تهیونگ: باشه
گردنبند گذاشتم تو کشو میزم و رفتم
چند دقیقه بعد
ا/ت: عشقم عشقم
تهیونگ: جانم
ا/ت:کجایی؟
تهیونگ: دارم دوش میگیرم اییی چرا درو باز میکنی
ا/ت: میخواستم ببینم اینجایی
تهیونگ: دیدی حالا
ا/ت: آره دیدم
تهیونگ: خب برو یا میخوای بیای؟
ا/ت: شاید دوست داشته باشم بیام داخل
تهیونگ: برو عزیزم برو دارم دوش میگیرم
ا/ت:میخواستم بپرسم شارژر گوشیت کجاست ماله من خراب شده
تهیونگ: همونجاست رو میزه
رفتم رو میز نگاه کردم رو میز نبود کشو میزش رو باز کردم
شارژر رو برداشتم چشمم به یه جعبه افتاد بازش کردم WOW چقدر خوشگله چه گردنبند خوشگلیه حتما از اون برندهاست نگاه کردم بالاش نوشته بود فور مای لاو یعنی برای منه
نههه باورم نمیشه چقدر خوشگله و ذوق و خوشحالی داشتم گریه میکردم سریع از اتاقش رفتم بیرون در اتاقش کامل بسته نبودم درو باز کردم
ا/ت: کیونگ می؟
کیونگ می: چیه؟
ا/ت:پشت در چیکار میکردی؟ نکنه داشتی داخل میدیدی
کیونگ می: نه داشتم رد میشدم
ا/ت: باشه
سریع رفتم تو اتاقم وایی چقدر خوشگل بود یعنی کی میخواد بهم بده یا میخواد خاستگاری کنه ولی برای خاستگاری که حلقه میدند رفتم تو اینترنت سرچ کردم
(دادن گردنبند از طرف پسر برای دختر چیست)
جواب اینترنت: هدیه دادن پسر به دختر اگر گردنبند باشد به معنای اعتراف عشق پسر به دختر است
ولی تهیونگ که بهم اعتراف کرده شاید دوباره بخواد بهم بگه دوسم داره یعنی کی میخواد بهم بده؟
تق تق تق
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: جانم
تهیونگ: خوشحالی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: خب میشه بهم بگی چیشده
ا/ت: نه
تهیونگ: باشه میشه امشب یه قرار باهم بزاریم
ا/ت: چی امشب؟ اها باشه حتما حتما
تهیونگ: خب من الان باید برم کار دارم بعد میام دنبالت
ا/ت: ادرس برام بفرست
تهیونگ: نه باید بیام لباسمو عوض کنم و یه چیزی بردارم
یعنی امشب قراره بهم بده؟ وایی باورم نمیشه
ا/ت: تهیونگ
تهیونگ: جانم
رفتم بغلش کردم
تهیونگ: چیشده؟
و بعد لبشو بوسیدم
ا/ت: نمیتونم ببوسمت
تهیونگ: میتونی خب من رفتم
ا/ت: مراقب خودت باش
تهیونگ: 😘
ا/ت: 😘
شب
تهیونگ
میخواستم از شرکت برگردم خونه
روبروی در شرکت
کیونگ می: تهیونگ
تهیونگ: تو اینجا چیکار میکنی
کیونگ می: میشه کمکم کنی؟
تهیونگ: چرا؟ چیشده؟
کیونگ می: از نامزدم جدا شدم 😭
تهیونگ: متاسفم
کیونگ می: حالم خوب نیست میشه باهم بریم نوشیدنی بخوریم؟
#فیک
#سناریو
- ۳۷.۶k
- ۰۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط