شروع صفحه ۸
شروع صفحه ۸
نام رمان :قشاع
نویسنده :میا
.
به سمت خیابان رفتم چون خانه قدیمی بود و ساختار محافظی زیادی نداشت و امروزم باران شدیدی امده بود اب در کف زمین جمع شده بود.
رفتم زیر سقفی تا گوشیم را در بیاورم و ساعت را نگاه کنم .
وای خدایا نه ساعت دوازده .
من ساعت دوازده ملاقات داشتم با مامان .
سریع دویدم به سمت خانه .
وقتی رسیدم یه شلوار مشکی پارچه ای و یه لباس کلکیه صورمه ای پوشیدم که پایینشو کردم تو،شلوارم با یه پالتوی توصی تیره پوشیدم و سریع رفتم سمت مترو .
وقتی رسیدم نشستم تا بیاد .
بعد پنج دقیقه مترو اومد .
دقیقا ساعت ۱۲:۱۰دقیقه شده بود .
به ایستگاه که رسیدم سریع رفتم سمت زندان .
وقتی رسیدم دوازده و بیست دقیقه بود
.
یه لحظه یادم افتاد نامه ای که پدر گفت و نیاوردم . گفتم ولش کن
وقتی رسیدم خواستم دستانم را در جیب پالتوم کنم که یهو دیدم،تو جیبم یه کاغذ هست .
سریع در اوردم دیدم یه نامس
رو نوشته بود
(اینو بده به مادرت )
با تعجب نگاه میکردم که یهو یاد حرفای پدرم پست تلفن افتادم .
گفته بود نامه رو میزارم تو خونه با تعجب نگاه میکردم از کجا میدونست این پالتورو میپوشم اصن چجوری تونست بیاد تو خونه من ?
خلاص صفحه هشت
نام رمان :قشاع
نویسنده :میا
.
به سمت خیابان رفتم چون خانه قدیمی بود و ساختار محافظی زیادی نداشت و امروزم باران شدیدی امده بود اب در کف زمین جمع شده بود.
رفتم زیر سقفی تا گوشیم را در بیاورم و ساعت را نگاه کنم .
وای خدایا نه ساعت دوازده .
من ساعت دوازده ملاقات داشتم با مامان .
سریع دویدم به سمت خانه .
وقتی رسیدم یه شلوار مشکی پارچه ای و یه لباس کلکیه صورمه ای پوشیدم که پایینشو کردم تو،شلوارم با یه پالتوی توصی تیره پوشیدم و سریع رفتم سمت مترو .
وقتی رسیدم نشستم تا بیاد .
بعد پنج دقیقه مترو اومد .
دقیقا ساعت ۱۲:۱۰دقیقه شده بود .
به ایستگاه که رسیدم سریع رفتم سمت زندان .
وقتی رسیدم دوازده و بیست دقیقه بود
.
یه لحظه یادم افتاد نامه ای که پدر گفت و نیاوردم . گفتم ولش کن
وقتی رسیدم خواستم دستانم را در جیب پالتوم کنم که یهو دیدم،تو جیبم یه کاغذ هست .
سریع در اوردم دیدم یه نامس
رو نوشته بود
(اینو بده به مادرت )
با تعجب نگاه میکردم که یهو یاد حرفای پدرم پست تلفن افتادم .
گفته بود نامه رو میزارم تو خونه با تعجب نگاه میکردم از کجا میدونست این پالتورو میپوشم اصن چجوری تونست بیاد تو خونه من ?
خلاص صفحه هشت
۱.۹k
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.